سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

سیدجواد میری مینق
دانشیار گروه جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دکترای تخصصی (Ph.D): جامعه‌شناسی، (دانشگاه بریستول/ انگلستان)، 2003.
کارشناس و کارشناسی ارشد: مطالعات ادیان و فلسفه علم، (دانشگاه گوتنبرگ / سوئد)، 1997.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۲۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

انتخابات پدیده بسیار مهمی در هر نظام دموکراتیکی است و هیچ نظم دموکراتیکی بی انتخابات نمیتواند به حیات خود ادامه دهد ولی در ایران سیاست به انحاء مختلف نافش به تقدس گره خورده است و برخی این را عین دیانت تفسیر میکنند و برخی آنرا عین بی سیاستی تعبیر میکنند. اینکه کدامین شیوه نیکوست بحثی است که در جای دیگر به آن پرداخته ام ولی مناظرات امسال یک نکته را پیش چشم افکار عمومی ایران ترسیم کرد که "امر کاریزماتیک" مرده است و زنده باد سیاست. بعنی چه؟ بسیاری از تحلیلگران اینجا و آنجا میگفتند که این انتخابات تنها از منظر انتخابات ریاست جمهوری اهمیت ندارد بلکه اهمیتش برای ایران قرن ۱۵ خورشیدی و مسئله رهبری نظام نیز هست و هر کسی در این انتخابات پیروز گردد در معادلات آینده نیز نقش بسزایی خواهد داشت. اما امشب فارغ از نگاه های جناحی امری دیگر از پرده برون افتاد و آن جنس سیاست در ایران بود که به نظرم پایان امر کاریزماتیک در سپهر سیاست ایران بود زیرا هر دو جناح نشان دادند که به دنبال تکنیک سیاسی هستند و از کاریزما بهره ای ندارند که البته این نکته منفی نباید تلقی گردد. زیرا تحویل امر کاریزماتیک به امر تکنیکال فی نفسه منفی نیست بل امکان ورود کارشناسی به عرصه مدیریت را هموار میکند و مسئولان به زمین نزدیکتر و مردم بر آنها مسلطتر خواهند شد و شاید بکی از معانی جمهوریت نیز همین باشد و من بر خلاف نگاه دوستم آقای دکتر محمد فاضلی که میگوید " مردم هر چهار سال یکبار می‌فهمند در چه جامعه نابه‌سامانی زندگی می‌کنند و گویی هیچ چیز پیش نمی‌رود" ( محمد فاضلی http://baharnews.ir/article/129973/ )

معتقدم این مناظرات آینده سیاست ایران را در فضای قرن بیست و یکم ترسیم کرده است و مردم را آگاهتر نموده است و آنها امروز دریافته اند که عرصه سیاست پهنه ی کارشناسی است و اگر ایرانی میخواهیم که تاب تحولات آینده جهان را داشته باشد باید تکنیک سیاست را به خوبی دریابیم و شهروندانی نیز داشته باشیم که بدلهای این تکنیکها را در جامعه مدنی فرا گرفته باشند و مطمئنا مدیریت آینده مبتنی بر امر کاریزماتیک نخواهد بود زیرا نه روحانی و نه رئیسی و جبهه هایی که پشت سر آنان صف آرایی نموده بودند دارای کاریزما نیستند و این چرخش پارادایمی قابل اعتناء و مطالعه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۴۵
سیدجواد

این نام اثر جدید من است که بزودی راهی بازار خواهد شد. در این دفتر تلاش کردم ایران را به مثابه یک مسئله مورد تامل قرار دهم و یکی از پیشفرضهای من این است که ایران نام یک قاره فرهنگی است و برای فهم ایران نیازمند عبور از بسیاری از کلیشه های رایج هستیم. به عنوان مثال مفهوم ایران در کنار مفاهیمی چون اسطوره یوروپا (Europe) و ایندرا (India) باید مورد مطالعه قرار بگیرد و هرگونه تقلیل آن به مفاهیمی ناسیونالیستی برد فرهنگی آنرا دچار چالشهای جدی میکند. به عنوان مثال به تغییر نام پرشیا به ایران در دوران رضا شاه اشاره ای کرده ام و از بکسو آنرا در بعد داخلی و مرزهای سیاسی هوشمندانه ارزیابی کردم ولی در بعد بیرونی و در نسبت با قاره فرهنگی ایران آنرا مورد نقد قرار داده ام. این کتاب به طور واضح بحثهای زبانی و اتنیکی و رویکردهای من نسبت به گفتمانهایی که در داخل ایران "سند مالکیت" مفهوم ایران را به نام خود زده اند را به طور جدی مورد نقد و واکاوی قرار داده و مدعایش این است که مفاهیمی چون ملیت و هویت و زبان و سیاستگزاریهای زبانی در ایران باید در قالب آکادمیک بحث شوند و مورد واکاوی انتقادی قرار بگیرند و این شیوه موجب خواهد شد که از این مقولات امنیت-زدایی و سیاست- زدایی گردد. البته در این اثر تشریح نموده ام که de-securitize و de-politicize یا امنیت زدایی و سیاست زدایی کردن از این مقولات به معنای بی التفاتی به دو مقوله سیاست و امنیت ملی در معنای ژئوپلیتیک نیست بل فهم مقولات اجتماعی در قالب امر اجتماعی است که جامعه شناسی به طور خاص و اصحاب علوم انسانی به صورت عمومی باید به آن ورود کنند. تاملی درباره ایران در خرداد ماه توسط نقد فرهنگ به بازار عرضه خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۴۰
سیدجواد

در طی این سه مناظره که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران توسط کاندیداهای ریاست جمهوری مطرح شد، فارغ از مسائل جناحی دو نکته را به وضوح نشان داد و آن بسط خواست مدنی شهروندان ایرانی در بالاترین سطح اجرایی کشور و دیگری پیشرو بودن روحانیت شیعی در حاکمیت نسبت به پان-ایرانیستها و ضد تنوعگرایی در ایران امروز. به عبارت دیگر، روحانیت شیعی به دلیل اتکاء به جهانبینی قرآنی که تنوع را نشانه و آیت خداوندی میبیند مسائل حقوق زبانی شهروندان ایرانی را نه تنها تهدید نمیبیند بل آنرا امری فرصت آفرین قلمداد میکند و دولت را به مثابه یک نهاد ضامن اجرایی شدن این حق تفسیر میکند و شما این نگاه را مقایسه کنید با رویکردهای سلطنت طلبها و شاهی- آرمانی ها و ناسیونالیستهای پارسیگرا که هرگونه طرح مسائل دموکراتیک در عرصه عمومی را تهدیدی برای امنیت ملی قلمداد میکنند و مدافعان گفتمان دموکراتیک را تجزیه طلب و عامل ترکیه و روسیه و انگلیس خطاب میکنند. امروز با مشاهده مناظره آخر به راحتی قابل فهم بود که روحانیت شیعه نه بک گام بل ۵۰ سال از مدافعان ناسیونالسیم باستانگرا جلوتر میباشد. اما نکته دوم، حال که بر همه عیان گشته که سخن از زبانهای غیرفارسی (ولی ملی) در گفتمان رسمی جمهوری اسلامی ذنب لایغفر نیست پس کسانیکه به دنبال اجرایی شدن مطالبات موجود در قانون اساسی هستند باید گفتمان قومیت-زبان و دیگر مطالبات را از قالبهای اسطوره ای و ایدیولوژیکی مبرا کنند و حقوق خویش را در قالب ملی و چارچوب حقوق شهروندی پیگیری نمایند. سخن آخر اینکه آینده سیاسی ایران و مطالبات دموکراتیک ملت در تمامی ابعاد از درون گفتمان جمهوری اسلامی قابل تحققتر خواهد بود و هرگونه برگشت به ناسیونالسیم دیگرستیز یا سلطنت طلبی شاهی آرمانی ما را از اهداف بلند دموکراتیک به دور خواهد نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۳۹
سیدجواد

گفتگویی درباره منجی با سایت فرارو


 سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در پاسخ به این پرسش که جایگاه غیبت در زیست شیعی چیست؟ گفت: ما وقتی در مورد غیبت به عنوان یک آموزه مهم شیعی صحبت می‌کنیم، می‌توانیم رویکردی الهیاتی داشته باشیم و یا ما می‌توانیم رویکرد اعتقادی وکلامی پیش گرفته و به این بحث بپردازیم که به عنوان مثال در بسیاری از کتب شیعی به آن اشاره شده و دامنه این رویکرد بسیار گسترده بوده و هزار و اندی سال علمای شیعی با رویکردهای کلامی به این مباحث پرداخته‌اند و جامعه شیعی در سطح عام آن شکل گرفته و وقتی امروز صحبت از هویت شیعی می‌کنیم، ریشه‌اش در این رویکرد است.

 وی ادامه داد: رویکرد دیگری که ما می‌توانیم داشته باشیم، رویکرد انتقادی است. مفهوم غیبت را می‌توان در ذیل مفهوم کلان‌تری طبقه‌بندی کرد. مفهوم غیبت شاید در ذیل مفهوم کلان‌تری که در بسیاری از ادیان الهی و عرفانی با عنوان منجی آمده است، قرار بگیرد. اساسا منجی در گفتمان‌های دینی چه جایگاهی دارد و گفتمان شیعی به عنوان یک گفتمان مهم دینی در ذیل منجی شکل گرفته است.

 عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: وقتی در خصوص منجی صحبت می‌کنیم، با دو رویکرد حداقل می‌توانیم نگاه کنیم. زمانی بحث ما این است که بتوانیم اثبات کنیم که منجی کیست و در بسیاری از گفتمان‌های دینی گفته شده است منجی مهدی(ع)، مسیح(ع)، سوشیانت و یا ... است.

 وی افزود: در این رویکرد مصداق منجی مشخص می‎شود و به جای اینکه مفهوم منجی چشم‌اندازی فراهم کند که مشترکات بشری را پیدا کنیم و سعی کنیم برای اعتلا به رویاهای بالاتر از مفهوم منجی کمک بگیریم تا بتوانیم جامعه را به سمت مطلوب و بهبودیافته و عقلانی‌تر ببریم؛ به یکی از عوامل انشقاق بین مسیحیان و مسلمانان یا بوداییان و مسیحیان مطرح شده است. از طرف دیگر ما می‌توانیم در رویکرد دوم اساسا نگاه را مبتنی بر این مسئله بکنیم که انسان ایده منجی و رهایی بشر را بدون اینکه دنبال مصداق آن باشد، می‌تواند از غل و زنجیر و داد و بیداد و ... آزاد شود.

 میری در پاسخ به این پرسش که مفهوم غیبت چگونه می‌تواند در خدمت تعالی انسان باشد؟ گفت: از این منظر می‌توان فضایی ایجاد کرد که به صورت تعاملی به گفت‌وگو پرداخت که در دل مکاتب مختلف چه ظرفیت‌هایی هست که بتوان سطح عرفانی و دانایی بشر بالا برود و جامعه به سمت بهبودی برود و کمتر استعمار و استثمار و بی‌عدالتی کمتر برود.

 وی افزود:‌ در جامعه ایران امروز در سطح رویکردهای رسمی و خوانش‌های رسانه‌های جمعی مفهوم منجی بسیار تقلیل پیدا کرده به یک مصداق که نه در حالت جهان شمولی است که در حالت خاص بودن است. مفهوم منجی و قرائت انسان از آن باید در خدمت تعالی اخلاقی و جامعوی و سیاستگذاری، روش و شیوه و سلوک رحمت‌آفرین و قرائت‌های رحمانی حرکت کند.

 میری در پاسخ به این پرسش که نقش و جایگاه انسان در بحث انتظار چیست؟ گفت: آیا انتظار به این معناست که قرار است یک فرد بیاید و تمام کارهایی که انسان‌ها و جامعه انسانی باید انجام دهد را به عهده بگیرد و یا اساسا انتظار به این معنا است که به انسان امید دهد تا در ایام دشوار هیچ‌گاه مستاصل نشود.

 عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: شما می‌دانید یکی از مسائل پیش روی انسان امروز پوچی است و انسان امروز دچار بستن شدن افق‌ها و مادی‌گری شده است و زندگی و حیات را درگیر نظام مصرف برای تولید و تولید برای مصرف کرده که معنا از میان برخاسته و ماوای ما پر از بی‌معنایی و پوچی شده است. یکی از پرسش‌های پیش روی انسان امروز مسئله بیهودگی، عبث بودن‌، پوچی و نهیلیسم است.

 وی ادامه داد: در چنین وضعیتی مفهوم غیبت و انتظار در رویکردی که در خدمت انسان باشد، می‌تواند امید به فردا می‌دهد. امید به این معنا که جهان و کل ما فیها نسبت به انسان بی‌تفاوت نیست خصومت ندارد. اگر بتوانیم با امید زندگی کنیم و مفهوم منجی را به این معنا بگیریم که افق‌های ناگشوده در فرداهای پس این ایام تیر و تار امکان گشوده شدن دارد و وقتی متفکر


http://fararu.com/fa/news/315230/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۳۸
سیدجواد

جواد میری گفت: یکی از عوامل کج فهمی و نافهمی ازآثار علامه جعفری مانند نهج البلاغه پژوهی به این باز می گردد که سنت های شکل گرفته درفضای علوم انسانی ما اساسا در قالب هایی است که وی آنها را شکست.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از طلیعه، سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی روز گذشته ۱۲۲ مهرماه در نشست «نهج البلاغه در نگاه علامه جعفری (رویکرد فلسفه تطبیقی) که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، گفت: در حوزه علوم انسانی به خصوص هنگامی که موضع متفکر ایرانی در نظر گرفته می شود، یکی از بحث های مهم جایگاه نهج البلاغه در ذهن و زبان اندیشمندان شیعی و ایرانی است. یکی از نکات جالب در حوزه نهج البلاغه پژوهی از زمان «ابن ابی الحدید» تا امروز پرداختن اندیشمندان مختلف به نهج البلاغه بوده است اما نکته خاصی در نگاه علامه جعفری وجود دارد که کمتر کسی به آن پرداخته و شاید بتواند راهگشای نهج البلاغه پژوهان باشد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۳۵
سیدجواد


به گزارش خبرنگار مهر، روز گذشته یکشنبه ۱۷ اردیبهشت جشنواره بین المللی صلح در دانشگاه الزهراء برگزار شد. در این نشست سید جواد میری عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: اساسا صلح چگونه امکان پذیر است؟ یعنی امر صلح آمیز چگونه امکان پذیر است. مادر منطقه ای هستیم که نه تنها جنگ هست، بلکه جنگ و خونریزی هست. زمانی ممکن است دو کشور با هم به خاطر رسیدن به منافعی با هم بجنگند، اما امروز ما در منطقه ای قرار داریم و حرکاتی در این منطقه مشاهده می شود که هیچ منطقی پشت آن نیست. حتی اگر از سرداران بزرگ بپرسید یا مطالعه کنید، می بنید که آنها هم جنگ را برای منفعتی می خواسته اند. مثلا  اینکه سرزمین های خودشان را افزایش بدهند.

وی افزود: در دروان جدید هم جنگ ها شاید بیشتر به خاطر این بوده است که کشورها می خواسته اند سرمایه یا بازار شان را گسترش بیابد. یعنی یک منطق پشت آن است. اما اتفاقی که الان در منطقه ما و به گونه ای در جهان امروز در میان شهرها و کشورها  در حال اتفاق است، اساسا به نظر می رسد که منطقی پشت آن نیست و این پرسش پیش می آید که صلح چگونه محقق می شود؟ من فکر می کنم دال مرکزی مسئله صلح و آن چیزی که امروز از آن غافلیم یا مغفول واقع شده، مسئله انسان است. 

میری در ادامه گفت: یعنی اینکه ما انسان یا انسانیت را چگونه متصور  می شویم؟ اگر نگاهی به ایدئولوژی های مدرن بیاندازیم و در تاریخ کندوکاو بکنیم. هر کدام از ادیان بزرگ و الهی که در دنیا وجود دارند، به نظر می رسد که برای این آمده اند که بتوانند به بهبود وضعیت انسان کمک کنند. اما متاسفانه این ایدئولوژی ها و ادیان هم در دست این بشر کوتاه قد و کوته بین  به ابزاری برای اینکه مرزبندی های خودمان را محکم تر بکنیم و به  مقاصد و اهداف سیاسی خودمان برسیم تبدیل شده اند.  ایدئولوژی هایی هم که در قرن هیچده و بعد از عصر روشنگری بوجود آمدند  لیبرته، فراترنیته، برابری، آزادی و عدالت را می خواستند در  دنیا مطرح کنند، بعد از مدتی این ایده آل ها رنگ و بوی خاصی پیدا کرد.

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تاکید کرد: مثلا اگر در زمانی آدام اسمیت درباره مسئله برابری یا عدالت صحبت می کند. یا بزرگانی که در عصر روشنگری درباره ایده آل های انسانی و متعالی صحبت می کردند می بینیم که در اواخر قرن نوزدهم مسئله استعمار شکل می گیرد و آن ایده آل ها  ایده آل های خوبی برای یک نژاد یا ملت خاص در امریکا یا اروپا می شوند. اما  برای دیگر نقاط جهان آن حق و حقوق را قائل نمی شوند. پرسشی که در اینجا می توان مطرح کرد این است که اساسا ما چه تصوری از انسانیت داریم؟ آیا ما می توانیم انسان و انسانیت را کماهو حقه متصور بشویم، بدون اینکه ظرف خاصی را برای آن متصور بشویم؟

میری گفت: آیا می شود فراسوی این قالب ها یک رویا یا تصور از انسانیت را متصور شد؟ در اینجا سعی می کنم از ایده علامه جعفری کمک بگیرم. می توان گفت دال مرکزی گفتمان علامه جعفری  با عنوان مفهوم فرهنگ مشترک بشری است. او معتقد است که انسان ها در تمامی اعصار و قرون متمادی و همین عصر معاصر که ما زیست می کنیم با تمامی تفاوت ها و تباین ها و نقاط افتراقی که داریم. چیزی فراسوی همه این ها، امور مشترکی را تشکیل می دهد که ما از آن به انسانیت یا فرهنگ مشترک بشری یاد می کنیم. اگر ما بتوانیم  سیستم ها یا نظام های آموزشی خودمان را به گونه ای رفتار یا پی ریزی کنیم که  با دیگری چگونه برخورد کنیم.

وی افزود: ما دیگری را به مثابه یک فرصت یا یک تهدید ببینیم، یکی از مسائلی که امروز در ما در جامعه خودمان هم درگیر آن هستیم این است که ما دیگری را نمی دانیم که چگونه باید تصور کنیم. زمانی هم که متصور می شویم باید آن به شکل و شمایل خودمان باشد. اگر در شکل و شمایلی که مورد نظر ماست نباشد، اولین کار این است که آن را ترد می کنیم. اگر ما بتوانیم در فرهنگ مشترک بشری این نکته را به عنوان دال مرکزی ببینیم و انسانیت را مبتنی بر فرهنگ مشترک بشری یعنی نقاط و شاخصه ها و ابعاد و مسائلی که ما به آن انسانیت می گوئیم در نظر بگیرد و لحاظ کند. و در نظام های آموزشی خودمان آن را بپرورانیم و در سطح جامعه و سطوح سیاسی و... آن را ما بتوانیم به منصه ظهور برسانیم شاید آن سخنی که سعدی درباره انسان می گوید که بنی آدم اعضای یکدیگرند، یعنی سعی می کند بر روی آن گوهر مشترک بشری تاکید کند. شایداز این نقطه است که می توان به این پرسش را مطرح کرد که صلح را چگونه می توان ساخت.

میری گفت: چرا که نظامی که ما در آن زندگی می کنیم نظامی مبتنی بر تضادهاست.  نظامی است که در یک سو سرمایه و از یک کار و کارگر وجود دارد. اگر ما سرمایه را در خدمت انسان قرار بگیریم شاید بتوانیم فردای بهتری را برای خودمان و دیگران بسازیم. اما اگر بالعکس رفتار کنیم دچار گرفتاری ها و شکاف های عظیمی خواهیم شد. به زبان دیگر اگر بخواهیم درباره صلح در سطح جهانی صحبت کنیم اول باید پرسش کنیم که چه تصوری از انسان داریم؟ فکر می کنم یکی از پاشنه های آشیل در ارتباط فرهنگ های مختلف با یکدیگر این است که ما نتوانستیم یک تصور وایده آلی درباره اینکه انسان چیست؟ مطرح کنیم. ما برای خودمان یک انسانی  را تعریف کرده ایم و دیگری هم برای خودش یک انسانی را تعریف کرده است.

وی در پایان گفت: به نظرم تا زمانی که یک رویایی یا تصوری از انسانیت نداشته باشیم مشکل است که درباره صلح صحبت کرد. درست است که صلح گمشده بشریت است اما چگونه می توان بدون توجه به شاخصه های انسانی به صلح و آشتی رسید؟  تقریبا می توان گفت غیر ممکن است.


http://www.mehrnews.com/news/3972681


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۳۴
سیدجواد

سید حسین نصر را در سال ۲۰۰۱ در واشنگتن ملاقات کردم. از اواسط دهه ۹۰ میلادی قرن ۲۰ با او نامه نگاری داشتم. بیشتر آثار او را مطالعه کرده بودم. در دفتر کارش به گرمی از من پذیرایی نمود و مرا دعوت کرد به کلاسش بروم. دانشجویان دوره فوق لیسانس بودن و او در آنجا اشاره ای به دکتر شریعتی هم کرد ولی آشکار بود که آثار شریعتی را نخوانده بل متکی بر خاطرات جوانی نکاتی میگوید که با واقعیات منطبق نیست. دکتر نصر شاگردان زیادی را تربیت کرده است و یکی از آنها امروز دکتر ابراهیم کالین مشاور ارشد آقای رجب طیب اردوغان در ترکیه هست که از دوستان من است و در دورانی که تفاوتهایی در دیدگاه بین ایران و ترکیه ایجاد شده بود با او گفتگویی داشتم. البته من با سخنان عبدالله شهبازی مبنی بر فراماسون بودن دکتر نصر نیستم ولی این به دور از انصاف است که رئیس بنیاد فرح دکتر شریعتی را که ۱۸ ماه در زندان شاه بود را همکار ساواک خطاب کند و جلال متینی که خود رئیس دانشگاه مشهد بود و شریعتی را که حبس کشیده دوران شاه را متهم به همکاری با ساواک کند. پس چرا متینی و نصر در مسند بودن و شریعتی در زندان؟ شریعتی از زندان با ساواک همکاری میکرد و نصر و متینی در بنیاد فرح و دانشگاه فردوسی مشهد ضد ساواک مبارزه میکردند؟!! فاعتبروا یا اولوا الباب!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۱۵
سیدجواد

نامه های دکتر چمران به سید صادق طباطبایی بسیار خواندنی است. در این نامه ها شهید چمران از سید حمید روحانی یاد میکند و می‌گوید او به دلایل شخصی (حتی از واژه توهم استفاده می‌کند) به امام موسی صدر تهمت صهیونیست بودن می‌زند و نسبت به شریعتی و من بد می‌گوید. لطفا خود را از شر او محفوظ بدار. علاقمندان می‌توانند به این گفتگوها رجوع کنند. البته به نظر من بحث فهم اسناد تاریخی و مطالعات انتقادی آرشیوی نیاز به تخصص دارد و کسانی که تحصیلات آکادمیک در این حوزه ندارند معمولا گرفتار تقلید از دیگران می‌شوند و نمونه آن اشاراتی است که این روزها در آستانه زادروز امام موسی صدر و رحلت دکتر شریعتی در فضای مجازی با استناد به گفته‌های جلال متینی و سید حمید روحانی توسط مقلدان‌شان پخش می‌گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۱۵
سیدجواد

دکتر جلال متینی اگر دشمنی خویش با دکتر علی شریعتی نمیکرد، امروز شاید نامش در بین کتابهایی که درباره تاریخ روسای دانشگاه فردوسی مشهد نوشته شده است باقی میماند و کسی جز اساتید متخصص در حوزه تاریخ دانشگاه در ایران یادی از او نمیکرد. اما عدوات با دکتر شریعتی حتی سالها پس از رحلت این نظریه پرداز بزرگ برای او نامی بهم زد و گفتارش درباره ارتباط شریعتی و ساواک او را ماندگار کرد. البته صد افسوس که نام آدمی به واسطه عداوت با روحهای بزرگ در تاریخ ثبت شود ولی این هم شیوه ای است که برخی از ابناء بشر برای خود برمیگزینند. آقای دکتر جلال متینی پس از انقلاب ۱۳۵۷ به آمریکا رفت و در این ۴۰ سال هیچ اثری از او در جهان علم به زبان انگلیسی در آمریکا، حتی در حوزه تخصص ایشان که ادبیات فارسی و شاهنامه است، جز چند مقاله اثری از او دیده نمیشود ولی به خود جرات میدهد تا شریعتی را متهم به همکاری با ساواک کند و امروز فرزندان معنوی او در ایران سخنانش را در قالب کتاب خاطرات دکتر جلال متینی به عنوان سند در ایران امروز بازنشر دهند. جالب است بدانیم که آثار شریعتی امروز در جهان به زبانهای مهم در حال ترجمه و نشر است و اندیشمندان و دانشجویان بیشماری در حال تحقیق در گفتمان شریعتی هستند و به جرات میتوان ادعا کرد که امروز با حوزه تحقیقاتی با عنوان شریعتی شناسی روبرو هستیم ولی در هیچ کجای این کره خاکی یادی از دکتر متینی نیست بل در پاورقی هایی که مربوط به معاندین شریعتی است ذکری به میان میآید. شریعتی یک حماسه است و با کشیدن پنجه بر صورت آن جز رسوایی برای خود هیچ عاید معاندین نخواهد شد. البته کوتاه سخنی با فرزندان معنوی متینی در ایران دارم و آن این است که برای فهم و درک اندیشه باید از لوازم تفکر بهره داشت و اگر نه با ناسزا گفتن اهل اندیشه آدم را متفکر نپندارند. به قول حافظ که میگوید:


نه هر که سر بتراشد قلندری داند.



پ.ن. بکی از دوستان (مجید یونسان) که خود در آن سالها در مشهد دانشجو بود این پیام را پس از یادداشت امشب من فرستاد:


میری عزیز

از کوزه همان تراود که در اوست.


جلال متینی گرچه در حوزه ادبیات برای خود نامی دارد اما خودش از همکاران ساواک بود سال 54 که من دانشجوی دانشگاه مشهد بودم متینی رئیس دانشگاه بود وبه همکاری با ساواک ودشمنی با دانشجویان مذهبی ودکتر شریعتی شهرت داشت از چنین شخصی با ان سوابق انتظار بیشتری نمی‌توان داشت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۱۴
سیدجواد

دوشنبه ۱۸ اردیبهشت دانشگاه علامه طباطبایی میزبان نشست تخصصی درباره فارابی بود که با حضور دکتر قاسم پورحسن و دکتر کلباسی و سید جواد میری راس ساعت ۱۴ در سالن مطهری برگزار شد. در این نشست که ۳ ساعت به طول انجامید جناب پورحسن خوانش خود را از الحروف بیان و ناقدین آنرا مورد بحث و بررسی قرار دادند. فایل این نشست از لینک زیر در تلگرام قابل دریافت است.


https://t.me/seyedjavadmiri/1580

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۵۱