سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

سیدجواد میری مینق
دانشیار گروه جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دکترای تخصصی (Ph.D): جامعه‌شناسی، (دانشگاه بریستول/ انگلستان)، 2003.
کارشناس و کارشناسی ارشد: مطالعات ادیان و فلسفه علم، (دانشگاه گوتنبرگ / سوئد)، 1997.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

جلال آل احمد و "سیاستگذاری نامیدن"

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۰۱ ق.ظ

در تفکر انتقادی بحثی داریم با عنوان "Politics of Naming" که من آنرا مسامحتا به "سیاستگذاری نامیدن" ترجمه می کنم و مقصودم از این مفهوم بازخوانی روایت جلال آل احمد در باب "آذری نامیدن ترکی" در دوران پهلوی و سپس در دهه نود در بستر جمهوری اسلامی است. یکی از محورهای سیاستگذاری نامیدن بحث "قدرت گفتمانی" است و منظور از قدرت گفتمانی در این بستر این است که چه کسی شبکه های قدرت را در حوزه مفهومی در اختیار دارد. آیا صرف توان علمی و پشتوانه دانایی به شما قدرت اِعمال سیاستگذاری نامیدن را می دهد یا اهرمهای دیگری مورد نیاز است تا یک پدیده ای در عرصه عمومی "قالب مفهومی" مطلوب قدرت را بگیرد؟ جلال آل احمد در کتاب "در خدمت و خیانت روشنفکران" بحثی را در باب "زبان ترکی" و "آذری نامیدن" این زبان توسط قدرت را مطرح می کند که به نظر من در دهه نود شمسی به یکی از مباحث کلیدی در حوزه مطالعات اجتماعی بدل شده است. البته ممکن است این پرسش مطرح گردد که چرا این بحث در سه دهه نخست پس از انقلاب در حوزه عمومی مطرح نبود ولی امروز می توان آن را یک "مسئله اجتماعی" قلمداد کرد؟ این پرسش مهمی است و من این بحث را در "تاملی درباره ایران: واکاوی هویت، ملیت و ایرانیت و سیاستگذاریهای زبانی" به صورت مبسوط بحث کرده ام و در اینجا آن را تکرار نمی کنم. اما روایت جلال آل احمد در باب "سیاستگذاری نامیدن" چیست؟ او بستر تاریخی ظهور مسئله زبان در ایران را در دوسطح مطرح می کند؛ یکی سطح ملت-دولت و دیگری ظهور انقلاب اکتبر در روسیه. به سخن دیگر، او بر این باور است که مسئله تفاوت زبان ها همیشه در تاریخ ایران وجود داشته است و این تفاوت ها فی نفسه مشکلی را در بافتار اجتماعی ایران ایجاد نمی کردند چون هر کدام از این زبانها ساحتی از ساحات امر اجتماعی در ایران را متولیگری می نمودند ولی از هنگامیکه زبان به مثابه ابزار یکسانسازی (۱۳۹۵. ۴۱۵) در واحد ملت-دولت جدید تلقی شد، تفاوت به امری دیگر و ساحتی دیگر جا-به-جایی پیدا کرد و در این ساحت مدرن زبان به مسئله "اختلاف در سیاستگذاری" عرصه عمومی تبدیل گردید. عامل دوم در خوانش جلال آل احمد

"... از طرف دیگر به علت جذبه ی آزادی زبان های اقلیت که انقلاب اکتبر در روسیه به رسمیت شناخت [فضای جدیدی ایجاد کرد که موجب گردید] ... حکومت [پهلوی] ... که اولین شناسنده ی حکومت لنین بود آن را درک کرده بود و ناچار نسبت به ترکی ... سخت تر می گرفت" (۱۳۹۵. ۴۱۵).

بنابراین دو عامل در ایجاد مسئله دار نمودن امر زبانی در بافتار ایران دخیل بودند که جلال آل احمد در دهه ۴۰ شمسی به آن اشاره می کند و می گوید

"اکنون چهل و چند سالی است که تمام کوشش حکومت های ایران نه تنها بر محدود کردن؛ که بر محو کردن زبان ترکی است" (۱۳۹۵. ۴۱۵).

به سخن دیگر، زبان به مثابه امر اجتماعی در ذیل ساز و کارهای سیاستگذاری در عصر پهلوی تبدیل شده بود که یک عامل آن ذاتی نظام ملت-دولت (در سیاق یوروسنتریکی) است و عامل دیگر آن عّرضی بوده است و در نسبت با اتحاد جماهیر شوروی قابل تفسیر بوده است. اما پرسش این است که نظام پهلوی برای امحاء تکثر زبانی از چه سیاستگذاریهایی استفاده می کرده است؟ به تعبیر دیگر، "سیاستگذاری های زبانی" یا "سیاستگذاریهای نامیدن" در نگاه جلال آل احمد بر چه مکانیسم هایی استوار بوده است؟ این پرسش کمتر مورد مداقه قرار گرفته است و یکی از دلائل عمده می تواند این باشد که آل احمد را یا به عنوان ادیب مورد خوانش قرار داده اند یا به مثابه ایدیولوگ غربستیزی و این هر دو موجب گردیده است که بحث های مردمشناختی و آراء او در باب سیاستگذاریهای زبانی مغفول واقع گردد. جلال آل احمد می گوید یکی از شیوه های سیاستگذاریهای امحاء زبانی در ایران معاصر بر این روش استوار بود که زبان ترکی را "آذری نامیدند" (۱۳۹۵. ۴۱۵)؛ یعنی اِعمال سیاستگذاری نامیدن برای مدیریت کردن امر زبانی در عرصه عمومی یا همانکه جلال آل احمد در "تات نشین های بلوک زهرا" با مفهوم "اخراج از حوزه ی فرهنگ و مدرسه" مفهومسازی می کند. به عبارت دیگر، این مدل از سیاستگذاری با "آذری نامیدن" زبان ترکی و "تحمیلی نامیدن" زبان ترکی و سپس با "عوض کردن اسم شهرها و محله ها" (۱۳۹۵. ۴۱۵) تلاش سیستماتیک نموده است تا امر متکثر زبانی را در ایران به امحاء بکشاند ولی"کوچکترین موفقیتی در از بین بردن زبان ترکی ... [و تکثر زبانی] نداشته  ... [است]" (۱۳۹۵. ۴۱۶).

به سخن دیگر، اینگونه سیاستگذاری ها در نگاه جلال آل احمد در عصر پهلوی موجب " نوعی نفاق مخفی [شده است] ..." (۱۳۹۵. ۴۱۶) و تلاطمات سیاسی همچون "فرقه دموکرات" را نیز جلال آل احمد در بستر فرهنگی قابل تبیین می داند و می گوید برای فهم چنین سیاستگذاریهای تبعیض آمیز باید به این نکته توجه داشت که حاکمیت برای استقرار "نظم خالی از عدالت" (۱۳۹۵. ۴۱۶) به این سیاستگذاریها تکیه می کند و مطمئنا


این رویه ها به وحدت ملی آسیب می رساند. البته جلال آل احمد به یک مسئله دیگر نیز در باب زبان توجه می کند که امروزه کمتر در حوزه های روشنفکری به آن پرداخته می شود و آن مقوله "زبان و کار روشنفکری" است. به سخن دیگر، تحریم زبان های ملی ایرانی از عرصه فرهنگ "قدرت روشنفکری [میلیونها] ترک زبان [و دیگر گویشوران در زبانهای دیگر غیر از فارسی در] مملکت [را] یا در نطفه خراب [می کند] یا وسیله ی عرض وجود نمی یابد یا اگر یافت، به کج روی می افتد" (۱۳۹۵. ۴۱۸).

آیا این بحث جلال آل احمد امروز که ۶ دهه از آن گذشته است محلی از اِعراب دارد یا بحثی است که هنوز قابلیت گفتگو پیرامون آن وجود دارد؟ رابطه روشنفکری (به معنای عام کلمه) و زبان هنوز از مهمترین بحثهای جامعه شناسی زبان است و بحث از "سیاستگذلری نامیدن" در یک دهه اخیر در ایران دوباره مطرح گشته است و من فکر می کنم این طرح دوباره آن در عرصه عمومی نشان از آن دارد که پرسش های بی پاسخی هنوز در باب تکثر ربانی و ایرانیت وجود دارد که باید در عرصه آکادمیک به آن پرداخت و مفهومسازی جلال آل احمد در باب "اخراج زبان ترکی از حوزه ی فرهنگ" و "بسط زبان ترکی در قلمرو کوچه و روستا و بازار" (۱۳۹۵. ۴۱۶) موضوعی قابل مطالعه در حوزه اتنوگرافی می باشد که جامعه شناسان و مردمشناسان ایرانی کمتر به آن پرداخته اند و شاید بازخوانی جلال آل احمد بتواند روح تازه ای در کالبد سست و کاهل علوم اجتماعی ایران بدمد.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۲۴
سیدجواد

جلال آل احمد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی