قریب به چهار سال است که در فضای فکری ایران "ایده نادرستی" توسط "جریان ایرانشاهی" مطرح می شود مبنی بر اینکه جامعه شناسی "ایران ستیز" است و اساسا بحث های جامعه شناسان در ایران ضد ایرانی است و برای مقابله با آن باید "به نام و ننگ از ایران دفاع کرد" و از قبّل این نگاه، روایت ایرانشهری با محور "شاه آرمانی" و به کمک نشریات و روزنامه های چپ و راست تبلیغ و تبشیر می گردد. به سخن دیگر، نوعی نگاه تبشیری به ایرانشهر مطرح می گردد و جالب اینجاست که جامعه شناسی در این روایت "خصم محوری" است. اما چرا در دال مرکزی این نگاه تبشیری از شاهنشاهی، جامعه شناسی مورد هجمه قرار می گیرد و ضد ایران معرفی میگردد؟ این پرسش، محور یکی از بحث های کلیدی در عالم معاصر بوده است و مبنای دولت توتالیتر و دولت دموکراتیک بوده و خواهد بود و در این بین جامعه شناسی و عقلانیت سوسیولوژیکال به عنوان پیکان ضدیت با تمامیتخواهی همیشه در روایت های تمامیتخواه مورد هجمه قرار گرفته است و خواهد گرفت. به سخن دیگر، جامعه شناسی و جامعه شناسان ضد ایران نیستند بل ضد تمامیتخواهی در تمامی اشکالش هستند و از ایران روایتی متکثر و متنوع و دموکراتیک ارائه می دهند و بهمین دلیل توسط "سازمان تبشیری ایرانشاهی" مورد تهاجم قرار می گیرند.