منطق ماشین دودی
سالها پیش استاد مطهری در قالب حکایتی درباره ذهنیت سوژه ایرانی بحثی را با عنوان منطق ماشین دودی مطرح نموده بود و من در این باب کتابی با همین عنوان نوشتم. ایده اصلی مطهری این بود که در جامعه ایران تا زمانی که سکون داشته باشی و حرکتی نکنی و دینامیک نباشی حرمت تو را نگه خواهند داشت و از تو به بزرگی یاد خواهند کرد ولی به محض حرکت و پویایی از چپ و راست به تو حمله خواهند کرد و اتهامات واهی را نثارت خواهند کرد. او این موضوع را در قالب داستانی مطرح میکند که وقتی مردم در دهه های ۳۰ خورشیدی با لوکوموتیو در جنوب تهران روبرو شده بودند چه برخوردی داشتند. او میگوید وقتی قطار در حالت سکون بود مردم با ابهتی به این وسیله نقلیه خیره میشدند ولی به محض حرکت با سنگ و چوب به لوکوموتیو حمله میکردند. مطهری میگوید این منطق ماشین دودی است که استعاره ای از جامعه ایرانی است که در آن پویایی محکوم و سکون ممدوح است. از زمانیکه من تلاش کردم نقدهایی در سطح ملی و بین المللی را در پژوهشگاه علوم انسانی با همکاری اساتید ایرانی و خارجی راه اندازی کنم در کمال تعجب با حملات افرادی کوته بین روبرو شده ام که میپندارند با حمله به من و بیسواد خواندن من و تهمت زدن قادرند مرا به سکوت وادارند ولی غافل از آنکه نفد را با نقد باید پاسخ دهند. تا به امروز پاسخ نقدهای من را هیچکدام نداده اند و البته انتظار پاسخ هم نمیتوان از آنها داشت چون نقد آدابی دارد و دانشی و معلومات در سطح جهانی میخواهد که در گفتار اینان من ندیدم. مثلا من بحثی در عرصه عمومی با عنوان مقوله بندی زبان در ایران به چهار مقوله زبان مادری و زبان ملی (پیشا مشروطه و پسا مشروطه) و زبان رسمی و زبان مشترک مطرح کردم که جز ناسزا پاسخی نشنیدم؛ بحث قومیت به مثابه امر اجتماعی مطرح کردم که کوته نظران انگ پانترکیسم زدند؛ شیوه مطالبه زبان مادری به مثابه حقوق شهروندی مطرح کردم تهمت تجزیه طلبی زدند؛ نقد گفتمان دکتر طباطبایی مطرح کردم به وصلت خانوادگی من اشاره کردند؛ جلسات نقد راه انداختم مرا به وابستگی به ترکیه و روسیه متهم کردند .... . یاد سخن امام صادق افتادم که میگوید خدا را شکر که دشمنان ما را از نادانها قرار داد.
حال نمونه ای از این شیوه های منطق ماشین دودی را خدمت شما تقدیم میکنم که ناقد بی نام کانال "ایرانشناسی" -با عنوان در پژوهشگاه علوم انسانی چه می گذرد؟- به جای نقد گفتار من یا دیگر سخنرانان اشاره به چرت زدن من کرده است. متن بعدی متعلق به یکی از این نمایندگان منطق ماشین دودی است.
در پژوهشگاه علوم انسانی چه میگذرد؟
پژوهشگاه علوم انسانی با ۴۸ میلیارد تومان بودجه در سال ۹۵ با هدف اسلامی کردن علوم انسانی سالهاست که فعالیت میکند و در تمام این سالها حتی یک جلد کتاب شاخص نتوانسته است تولید کند.
میتوان در فرصتی دیگر درباره این پژوهشگاه یک جلد کتاب نوشت، اما ذکر نام آن از این جهت است که این سلسله نشستهای برنامه ریزی شده برای تخریب دکتر طباطبایی با بودجه پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شده و این درحالی است که بر اساس تصاویر منتشر شده از نشست اخیر آن، تعداد حضار که احتمالا کارکنان و نه حتی دانشجویان پژوهشگاه هستند از تعداد سخنرانان کمتر است.
در واقع سخنرانان نشستی برگزار کرده اند تا برای خود سخنرانی کنند، تا جایی که در اواخر سخنرانی یکی از سخنرانان آقای میری را که در حال چرت زدن هستند از خواب بیدار میکنند. معمولا زمانی بررسی یک اثر یا اندیشه های یک فیلسوف در قالب نشست عمومی برگزار می شود، که اولاً تعداد قابل توجهی مخاطب برای موضوع نشست وجود داشته باشد تا سخنان در معرض شنیدن حضار قرار بگیرد، ثانیاً امکان پرسش و پاسخ عمومی بین مخاطبین و سخنرانان وجود داشته باشد.
در غیر این صورت سخنرانان که گویا فصل مشترک شان «نقد»! اندیشه های دکتر طباطبایی است می توانند نقدهای خود را به صورت منقح و مکتوب منتشر کنند و برای یکدیگر ارسال کنند و مهمتر آن را در معرض مطالعه خوانندگان قرار دهند تا به محک دانش عموم بخورد. به نظر میرسد برگزاری چنین نشستهایی با توجه به توضیحی که آمد، صرفنظر از انگیزه های نامعلوم، بیشتر انگیزه اقتصادی و ترفیع رتبه دارد.
در شرایطی که آمار بیکاری در برخی از شهرهای کشور به بیش از ۸۰ درصد رسیده است، یکی از راه های خرج کردن ۴۸ میلیارد تومان بودجه برگزاری همین نشست هاست که نمونه بارز دیگری از خروجی درخشان! این پژوهشگاه از آغاز به کار تا کنون است.