بازخورد یا برخورد: مسئله این است!
سفر دکتر ولایتی به روسیه و ملاقات پوتین و ترامپ در هلسینکی و تلاطمات بازار در ایران و خاموشی های پی در پی در سراسر ایران و سکوت مسئولان در قبال نگرانی مردم و پاسخگو نبودن حاکمیت در برابر تشویش عمومی ... همگی دست به دست هم داده اند و جامعه ایرانی را در وضعیت شکننده ای قرار داده اند. البته اینکه محتوای واقعی گفتگوهای ولایتی در مسکو چه بوده است یا امکان تفاهم واقعی بین ترامپ و پوتین و تاثیر یا عدم تاثیر آن بر موقعیت ایران در مدیترانه چه مقدار است و هزاران مسئله پیچیده که ایران امروز با آن درگیر است، یک طرف قضیه است ولی ابعاد مهم دیگر این قضایا این است که جامعه تصوراتی را میبافد که این تصورات "خیالبافی" به معنای مصطلح قضیه نیست بل این تصورات دقیقا خودِ جامعه است و این تصورات ممکن است با تصورات حاکمان مطابقت نکند و مشکل از آنجا شروع میشود که حاکمیت به جای فهم تصورات جامعه از خودش -که عینا خودِ جامعه است- تلاش می کند با تصورات جامعه "برخورد" کند، کما اینکه با اپلیکیشن های تلگرام و توئیتر و اینستاگرام و فیسبوک برخورد کرد و کما اینکه با "فهم زنانه" از بدن در عرصه عمومی برخورد می کند. اما نکته اینجاست که حاکمیت در "مقام حاکمیت" همانقدر که به "برخورد" باید اهتمام کند به همان مقدار و حتی بیشتر باید به "بازخورد" روشهای خویش التفات کند. زیرا حاکمیت مطلوب بدون توجه به تصورات جامعه از خودش -که عین جامعه است و با جامعه فقهی مومنین متفاوت است- ممکن نیست و در شرایط کنونی که دول متخاصم شریان حیاتی اقتصاد و امنیت ایران را هدف گرفته اند ما نیازمند یک "چرخش پارادایمی" از مفهوم "برخورد با جامعه" به سمت فهم "بازخورد روشهای حاکمیت در برابر جامعه" هستیم. این چرخش آنگاه زبان مفاهمه با جامعه را میآفریند و امکان گفتگو بین حاکمیت و جامعه را تسهیل می کند و بازار شایعات -یعنی تصوراتی که جامعه در برابر قدرت میبافد و عین جامعه مقابل حاکمیت میشود- را کاهش می دهد. به سخن دیگر، در مقام حاکمیت ما تنها مکلف در برابر وظیفه نیستیم که موجب گردد ما فقط "برخورد" کنیم بل موظف به فهم و پیگیری بازخوردهای جامعه در برابر سیاستگذاریها و حتی عدم سیاستگذاریهای خویش هستیم.