نگاهی به مصاحبه محمد رضا خاتمی درباره اصلاح طلبی
در گفتگویی که آقای خاتمی با روزنامه همشهری داشته است، در جایی اشاره کرده اند که "روز به روز امید مردم نسبت به ما کمتر شده است". در بحث هایی که با دکتر جلایی پور در "گروه جامعه شناسان" داشتم بارها به این نکته اشاره کرده بودم ولی نکته جالب این بود که این عزیزان اصلاح طلب میگفتند که باید "تجربی" نشان داد که مردم نسبت به جریان اصلاح طلب ناامید شده اند. اما امروز شاهد هستیم که یکی از فحول این جریان به صراحت اعلام کرده است که مردم از آنها قطع امید کرده اند. اما نکته ایی که آقای خاتمی به آن اشاره نکرده اند بحث از بنیان های اصلاح طلبی است که این "وضعیت ناامیدی" را در جامعه ایران ایجاد کرده است. به سخن دیگر، ایران چگونه دچار این وضعیت ناامیدانه شد؟ آیا باید برای فهم این ناامیدی در سطحی به دنبال علل گشت که "اصلاح طلبان سیاستورز" تا به امروز گشته اند یا نگاهی دوباره به بنیان های نظری فقهی ی که خوانش انقلابی بر آن ابتناء پیدا کرد و سپس در سالهای پس از جنگ "چرخش مبنایی" -از فقه پویا به سمت فلسفه پوپری و اندیشه های لیبرالی بدون نقد بنیان های فقهی که خود بر آن ایستاده اند- پیدا کرد؟ ناامیدی از امر سیاسی در ایران بحث جدیی است که اصلاح طلبان ظرفیت مفهومی ی برای مفهومینه کردن آن ندارند و دائما بحث ها را به سطح روزمرگی تقلیل می دهند. نقش فقه پویا در انقلاب اسلامی و محدودیت های نظری آن در مواجهه با معاصرت و بی-ربطی دستگاه فقه پویا و شبکه مفهومی آن با مفاهیم لیبرالیسم و نظام معنایی بازار آزاد و تلفیق بی-مبنای این دو نظام معنایی در گفتمان اصلاح طلبی، آشوب مفهومی بنیادینی ایجاد کرد که از درون دموکراسی، مفهوم مردمسالاری دینی با "امتیاز ویژه" برای طبقه روحانیت ایجاد شد و سرآخر نوزادی به نام "خویشاوندسالاری دینی" متولد گشته است که به هیچ اصولی پایبند نیست و این دستپخت مفهومسازی بی بنیان جریان اصلاح طلبی در ایران است که کماکان بی پاسخ مانده و ناامیدی را در این ساحت باید نخست جستجو کرد.
18 جولای 2018