از منظر انتقادی تا عدم انسجام آخرین اثر سیدجواد میری
«تاملی درباره ایران؛ واکاوی هویت، ایرانیت و سیاستگذاریهای زبانی» عنوان آخرین کتاب سیدجواد میری است که توسط انتشارات نقد فرهنگ در سال جاری منتشر شده است.
مقدمه این نوشتار بر مبنای دو مسئله است، اول آنکه آیا مسئله ایران «مسئلهیابی» یا پروبلماتیزه شده است؟ و دوم آیا نفس ««مسئله» به درستی طرح و پرولبماتیزه شده است یا خیر؟» میری تامل در نفس پرسش را راهی برای پاسخ میداند، آنچه او را به این موضع کشانده است از دست دادن «مقام سوبژهوارگی» سوبژه ایرانی است. این موضع در قبال پرسش به زعم نگارنده به آنجا منجر شده است که «گویا جامعهشناسی ایرانی هنوز «ایران» را برای خود به شکل «مسئله» تعریف نکرده است و آن را به صورت «دردسر» فهم میکند و به دنبال آسیبشناسی است».
چنین نگاه و موضعی نسبت به مسئله و ایران تبعات زیادی برای انسان ایران و نیز خوانش او از تاریخ داشته است. از نظر میری چنین رویکردی به آنجا رسیده است که «برخی معتقد شدند که «تشیع»، یک خوانش ایرانی از اسلام و مخلوق ایرانیان است که برای تفوق بر اعراب بادیهنشین مطرح شده است».
میری هدف و منظور خود در این کتاب را چنین شرح میدهد که این باور که «ایرانیت مساوق با ادب فارسی است و زبان فارسی ستون فقرات هویت ایرانی است که توانسته ما را در طول تاریخ در برابر «ترک»، «تازی»، و «غیر» حفظ کند... اسطورهای بیش نیست و ممکن است پیامدهای نامطلوبی نیز به بار بیاورد. اکنون هنگام آن رسیده است که یک «شالودهشکنی» صورت گیرد و مسئله ایران در چهارچوب جامعهشناختی به صورت نقادانه مفهومسازی شود.»
کتاب که به بیان نگارنده حاصل گردآوری و تدوین مجموعهای مصاحبهها و گفتوگوهایی پیرامون موضوع «ایران» و «ایرانیت» است. این اثر در پنج فصل «ایران در گذر تاریخ»، «هویت ایرانی»، «قومیت»، «زبان، ادب و ادبیات فارسی» و «مسئله ایران» سامان یافته است.
ملاحظه تکثر ایران
یکی از مزایای این کتاب توجه به وجود تکثر در ایران است. میری تلاش کرده است که ایران امروز را حاوی ادیان، زبانها و قومیتهای مختلف توصیف میکند و چنین است که تکثر ایرانی خود را نشان میدهد. تلاش برای نشان دادن ایران به عنوان یک وحدت در تکثری که توسط هواداران ایران به مثابه یک جوهر هزاران ساله نفی میشود، راهی است که پیمودن آن هم جرئت میخواهد و هم توان علمی. میری هر دو را کمابیش داشته و تلاش کرده است تا آن را نشان دهد. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «شعر و ادبیات ایرانی نیز نظیر تنوع قومی و فرهنگی ایران یک واقعیت و یک مجموعه متکثر و متنوع است. همانگونه که فردوسی، سعدی، حافظ و ... شاعران ایرانی محسوب میشوند، به همان میزان شاه اسماعیل ختایی، نسیمی و فضولی و شاعران ترک، کردی، ترکمنی نیز باید نظر اشعار شاعران فارسی زبان ایران محسوب شود».
فقدان ارجاع
بسیاری از نقلقولها و رویدادهای تاریخی بدون ارجاع هستند. همچنین برخی از ارجاعات، تنها به یک کتاب ارجاع داده شده و از بیان صفحه دقیق اجتناب شده است. همچنین بسیاری از دادههای علمی نیز فاقد ارجاع به کتب علمی هستند. به نظر میرسد نگارنده هرچند تلاش کرده است چنانچه خود میگوید مصاحبهها را به متن بدل کند، اما اسلوب در حد مصاحبه مانده است. عدم ارجاع باعث میشود که متن منابع و ماخذ خود را پنهان نگاه دارد و این باعث میشود تا نقد و فهم متن با دشواری همراه گردد.
عناوین غیردقیق
عناوین فصول هرچند با هم ارتباط منطقی دارند، اما محتویات خود را پوشش نمیدهند. در فصل اول ایران پیش از اسلام و تاریخ میانه مغفول مانده و به ناگاه تاریخ ایران از دوران صفویه به تحلیل در آمده است. این در حالی است که طبق عنوان این فصل باید به ایران در گذر تاریخ پرداخته شود. همچنین این فصل با عناوینی چون ایران، ایرانشهر فرهنگی، دولت-ملت ایران، ایران تنها یک واحد سیاسی نیست و داستان سوبژه سرخورده ایرانی، از عنوان اصلی فاصله میگیرد.
عدم انسجام
عدم عناوین دقیق باعث شده است که کتاب از عدم انسجام نیز رنج ببرد. بحث درست میری در ارائهای نامنسجم از قدرت بیان خود کاسته است. مباحث چنانکه خود نویسنده در پیشگفتار بیان کرده است تکراری هستند و سیر مباحث بعضا به خاطر مونتاژ چند مصاحبه نامعلوم است. این عدم انسجام اما خود نشاندهنده آن است که نگارنده تمایل به ورود در مباحث بسیار زیادی حول موضوع اصلی دارد که توانسته به مقتضای یک مصاحبه برخی از مباحث را بپردازد اما جای این پروژه جای کار بسیار دارد.
میثم قهوه چیان