آینده احزاب اصلاح طلب و اصولگرا در ایران ۱۴۰۰
وقتی به آرایش احزاب در انگلستان یا آمریکا نگاه می کنیم یک نکته جالب توجهی به چشم می خورد که با مقایسه با وضعیت دو حزب اصلاح طلب و اصولگرا در چارچوب جمهوری اسلامی می تواند فهمی از وضعیت سیاسی آینده ایران به ما دهد. در انگلستان معمولا احزاب یک عقبه اجتماعی قوی دارند و حزبی مانند حزب محافظه کار طرفدارانش غالبا از نجباء و طبقات ثروتمند و کسانیکه به نوعی با "تجارت های بزرگ" در ارتباط هستند، می باشند و حزب کارگر بلعکس از شهروندانی هستند که یا از طبقه کارگر یا "خرده بیزنس ها" می باشند و گفتمان "حزب کارگر" مثلا در "countryside" یا دهکده ها که غالبا از نجباء و اشراف هستند، طرفداران جدی ندارد. حال پس از این مقدمه کوتاه میخواهم نکته ای درباره "وضعیت دولت آینده" بگویم و از نقش تخریبی گفتمان حاکم اصلاح طلبی در آینده سیاسی ایران. با تغییرات و نوسانات و شلختگی ارزی و نابسامانی اقتصادی که مثل موریانه در حال ورشکست کردن خرده بیزنس ها (نه مگامالها و دلالان و کاسبان رانتی) هستند، یقیننا دولت بعدی-اگر پستی با عنوان ریاست جمهوری برپا باشد- یک دولت اصلاح طلب نخواهد بود بل جامعه با ظهور گفتمانی روبرو خواهد گشت که بتواند "لشکر گرسنگان" را مدیریت کند و سپهر سیاست ایران نه تدبیری خواهد دید و نه امیدی بل به دنبال یک راهبر پوپولیست که وعده نان خواهد داد، به راه خواهد افتاد. به سخن دیگر، جامعه ۱۴۰۰ ایران نه عدالت-محور خواهد بود و نه آزادی-محور بل "نان" بزرگترین دغدغه اش خواهد گشت و جالب است که اصلاح طلبان حرفه ایی در تخریب جایگاه خویش در بین اقشار جامعه فعالانه شرکت کرده اند و به هیچوجه حاضر به تغییر مسیر نیستند و به گونه ای "تسلیم تقدیر" گشته اند.