سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

سیدجواد میری مینق
دانشیار گروه جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دکترای تخصصی (Ph.D): جامعه‌شناسی، (دانشگاه بریستول/ انگلستان)، 2003.
کارشناس و کارشناسی ارشد: مطالعات ادیان و فلسفه علم، (دانشگاه گوتنبرگ / سوئد)، 1997.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

حرکت ملی و نفوذ های حساب شده

چهارشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۵۴ ق.ظ

خوجالی
اخیرا دو تا مطلب از آقای میری دیدم که مرا وادار کرد دست به قلم برده و چند سطری بنگارم ...
- ایشان فیلم مربوط به بازی اخیر تراکتور را زیر نویسی کرده و در این نوشته کلمه ی ایران را بجای آزربایجان مرقوم فرموده اند و یکی از دوستان که در پی وی به ایشان اعتراض کرده است که چرا این تحریف را انجام داده اند ایشان جواب داده اند که: من اگاهانه این تحریف را انجام دادم و این یک تحریف ایجابی ست و من با مصادره به مطلوب این شعار، دهن یاوه گویان را بسته ام !!!!
با رویت این بحث به دو مهم اندیشیدم:
۱- اقای دکتر اینقدر خطرناک هستند که از جایگاه یک دانشگاهی آشکارا و در مقابل میلیونها چشم چیزی را تحریف میکنند و به آن، اذعان نیز میکنند!!!!!
۲- دکتر وقتی بجای شعار "سن یاشا آزربایجان" جمله ی " همه ایران وطنم هست" را میگنجانند و خوشحال آن را مصادره به مطلوب نیز میدانند باز هم آدم خطرناکی هستند چون در صفوف ما وارد شده ولی از اهداف ما کاملا غافلند چرا که نمیدانند از نظر ما تحریف این شعار بدین صورت، مطلوب ما نیست تا کار ایشان نیز مصادره به مطلوب تلقی شود !!!!
- مطلب دوم از جناب میری " نگاهی نو به مسئله ی قومیت و تیم تراختور " میباشد...
جای امثال من  و جناب میری زمانی عوض شد که ما سیاسی!! شدیم و به استادی دانشگاه راهمان ندادند ولی ایشان غیرسیاسی شدند و به مشاغل دانشگاهی رسیدند و الان نام ایشان میتواند حتی بر مقالات بسیار علمی ما نیز سنگینی کند چرا که ایشان دانشیار جامعه شناسی و فلان و فلان میباشند..
 کاش دوستانمان بموقع میخواندند و دانشیار!!! میشدند...
بنده ماهها پیش با مطالعه ی یکی از مقالات دکتر میری به این نتیجه رسیدم که ایشان نمیتوانند یک مللتچی باشند و نهایت ده روز پیش نوشتم که :  به نظر می آید ایشان در پروسه ی مبارزاتی ما، ما را قوم در نظر میگیرند ... نهایت امروز ایشان در مقاله ی خود آن را به زبان آورده و نوشتند که: سخن اصلی من این است که مسئله ی قومیت را باید به مثابه  یکی از مولفه های هویت مورد مطالعه قرار داد... اری ایشان ما را قوم در نظر میگیرند و حقیر در جواب ایشان چند جمله از مقاله ی دهه ی ۷۰ خود را که در هفته نامه ی امید زنجان با عنوان " بیز میللتیک یوخسا قوم" چاپ شد جلب میکنم: برای داشتن عنوان ملت باید مولفه های زیر را داشته باشیم ۱- کثرت جمعیت ۲- تاریخ کهن ( نه به قطعیت) ۳- زبان مستقل و فرهنگ لازمه ی یک ملت ۴- جغرافیای زیستی ۵- مرزهای سیاسی ۶- اراده ی جمعی / بحث تکمیلی/

 نهایت مقاله به این ختم میشد که ما تمام مولفه های ملت شوندگی را داریم الا مرز سیاسی... حال یک سوال مطرح است: آیا زمانی که آلمان مرزهای سیاسی لهستان را از هم گسیخت واژه ی ملت از لهستانی ها سلب شد؟
و من از جناب میری میپرسم : اگر در جریان جنگهای آزربایجان و روس اگر ما هم، مثل جمهوری آزربایجان از ایران جدا میشدیم و اکنون سرنوشت آنها را داشتیم یک ملت بودیم یا قوم؟؟؟!!!!!!
اگر در آن صورت میشد ملت شویم همانگونه که امروزه انها( جمهوری آزربایجان) در صحنه ی بین الملل یک ملت محسوب میشوند چطور ما نمیتوانیم باشیم؟؟
🌺🌺نهایت من برای اثبات علمی این بحث جناب دکتر را به مناظره دعوت میکنم 🌺🌺

- ایشان در آغاز این مقاله حرکت ملی را به بیسوادی و "فقر فهم" متهم کرده و مینویسد: طی این سه سال گذشته که من به مباحث قومیت و زبان پرداخته ام منتقدین از ظن خود به سخنان من حمله کرده اند - اشاره به فقر فهم در بین فعالین - حال در این مورد، معکوس گفته ی حضرت مولانا را به کار میبرم که میگوید: هر کسی از ظن خود شد یار من... جناب دکتر هر کسی از ظن خود، خود را فهمیده و دانا تلقی میکند در صورتی که احتمال عکس آن میرود و این شما بودید که توان فهم مولفه های حرکت ملی ما را نداشتید و در نتیجه بیشتر از سه سال نتوانستید در بین ما حضور داشته باشید چون این شما بودید که از درک ' تعریف واژه ی قوم و ملت ' عاجز بودید ...
جناب دکتر نه تنها معنی واژه های ملت و قوم را به درستی درک نکرده اند بلکه از درک معنی کلمه ی ' هویت ' نیز عاجز هستند... ایشان در سطر پنجم همین مطلب، در امد و قومیت و ملیت و زبان و دین و مذهب و غیره را از مولفه های هویت میدانند!!!
جناب دکتر به پهنای جمله ی خود دقت نمیکنند که اگر در ایران بخواهیم هویت را تعریف کنیم بدلیل اینکه ملت ایران از اقوام مختلف!!!!! تشکیل شده است نمیتوانیم هم قومیت را از عناصر هویت فرض کنیم و هم ملیت را چرا که یکی از آنها دیگری را منسوخ میکند ولی از این مهمتر:

جناب دکتر میری در عدم دقت در معانی و یا عجز در یادگیری مفاهیم عبارات، پا را فراتر میگذارد و میگوید: سخن اصلی من این است که مسئله ی قومیت را باید به مثابه یکی از مولفه های هویت در کنار دین و درامد!!! و جنسیت و ملیت مورد مطالعه قرار داد!!! فریاد از جامعه ای که هر کسی هر چیزی دلش خواست نوشت ولو بی پایه؛ جناب دکتر باید دقت داشته باشند که خارج از عبارات کوچه بازاری که برای انسانها هویتهای مختلفی را تعریف میکند در دنیای علم "هویت به تمام داشته های لایتغیر یک شخص گفته میشود که تا زمان مرگ از او جدا نخواهد شد مثل جنسیت، مثل ملیت و غیره؛ آیا مذهب و دین نیز در تعاریف علمی جزئی از هویت انسان محسوب میشود؟ اگر یک مسیحی دین خود را تغییر داده و مسلمان شود هویت خود را نیز از دست داده است!!!! اگر یک مسیحی لبنانی الاصل مسلمان شد دیگر نمیتواند هویت لبنانی خود را به عنوان هویت ملی حفظ کند؟
ایشان در جای دیگر مقاله ی خود میگویند که : چون بحث قومیت در ایران از منظر امنیتی مورد بحث قرار گرفته محتوم به شکست است!!!! دکتر باید بدانند که از بدو تاریخ، تمامی جنگهای جهان بر اساس مباحث ملیتی بوده است و اکنون نیز همینطور است حتی جنگهایی که به ظاهر تماما دینی بوده اند و من حاضرم در مناظره این را ثابت کنم؛ حال کدام ملت جهت احقاق حقوق ملی خود جان خود را فدا نکرده است که ما هم نکنیم، مگر اینکه مثل خود آقای میری هویت ملی را در خود کشته باشی... جناب دکتر لازم به ذکر میدانم که بگویم تمامی جنگهای ملیتی در طول تاریخ به نتیجه رسیده است و شما نمیتوانید در عکس این مطلب حتی یک مورد نام ببرید؛ و ما نیز ....
آقای دکتر اشاره میکنند که : در دهه های ۶۰ و ۷۰ بسیاری از مردم تبریز به یکی از تیمهای پایتخت رغبت داشتند ولی با بالا آمدن تیمهای شهرستانی افراد خواسته های عاطفی و مطالبات سیاسی خود را در پس تیمهای شهرستانی پنهان میکردند.... تعجب میکنم از یک جامعه شناس که علت و معلول را اینگونه مظلومانه جابجا میکند... چقدر راحت جریانات بزرگی چون انقلاب ۵۷ و سرنگونی رژیم پهلوی و روی کار آمدن یک حکومت دیگر، گسست عناصر اجتماعی، جنگ اقوام و ملل ساکن در داخل ایران، بسته شدن احزاب و دانشگاهها، شروع جنگهای خیابانی، بحث صدور انقلاب و نا امنی های منطقه ای و شیوع بی حد و مرز شور انقلابی را در کشتن حس ملی ترکها نمیبینیم که بعد از فروکش نمودن این شور دوباره با شعور  جوانه زده است ولی در یک جمله این مطالبات را به عواطفی میبندیم که معتقدیم با پیدایش تراکتور پیدا شد!!!!
ای دریغا یک جامعه شناس باید بداند که این علتها شعور ملی را در ما سرکوب کرد و زمانی که شور فروکش کرد شعور جای آن را گرفت و ما ملتچی شدیم عین یک معادله ی علمی... جناب میری چطور همه چیز را در تیراختور میبیند و از این غافل میشود که اواخر دهه ی ۶۰ و اوایل دهه ی ۷۰ در ایران یک انقلاب دیگری بود!!! در این سالها مردم به این نتیجه میرسند که جنگ بیفایده است و آقای هاشمی در گزارش خود برای آیت الله خمینی مینویسد که: دیگر مردم به جبهه نمیروند... سران حکومت تن به صلح میدهند، نظریه پرداز تئوری ولایت فقیه - منتظری- نظرش ۱۸۰ درجه برمیگردد، هاشمی به جای سردار جنگ،  سردار سازندگی میشود، بجای شعار ' حزب فقط حزب الله' خود مسئولین ' حزب کارگزاران' را تاسیس میکنند و هزاران مهم دیگر نشان از این میدهد که در این سالها شور انقلابی دیگر در کل کشور فروکش میکند و در آزربایجان نیز که پدر من عاشق جبهه و جنگ هشت ساله بود و بارها گریه کرده بود که چرا شهید نشده است اسلحه اش را به زمین گذاشت و من فرزند او دیگر مثل هاشمی ایرانچی نشدم و به هویت خود اندیشیدم و شدم یک ملتچی تورک... جناب میری یک جامعه شناس تغییرات اجتماعی را اینگونه بررسی میکند نه اینکه بگوید " با امدن تراکتور عواطف قومی گل کرد "
جناب دکتر مطالبات ما را در حد زبان مادری کاهش میدهد عین آقای یونسی و وزیر آموزش و پرورش و روزنامه ی شرق و صد البته حق هم دارند از این، نقطه ضعف ما بچسبند چون دوستانم در دو سال گذشته فریادهای بی امان مرا نشنیدند که فریاد زدم: بحث زبان را ول کنید امروز زبان اولویت اول ما نیست...

جناب دکتر در سه سال گذشته ما سه جریان خطر ناک را از سر خود گذراندیم که من از آنها با عنوان " حرکت ملی و نفوذهای حساب شده" یاد میکنم: یکی جریان شما بود و دیگری جریان مهران باهارلی که بصورت موثر در درون افکار حرکت ملی نفوذ حساب شده داشتید و چند نفر دیگر که در داخل ما بودند ولی در مقایسه با شما بسیار ناچیز، حقیر و گمنام... حرکت ما اسمش حرکت ملی ست  و حداقل به قول شما از دهه ی ۶۰ بزرگان زیادی عمر خود را گذاشتند تا این حرکت بشود "حرکت ملی آزربایجان" ...
شما در قوم بودن ما تلاش کردید و مهران بر ' تورک ائلی' و در داخل ما بودند افرادی مثل شما ولی با سایزهای کوچکتر که در سخنرانی های خود هرگز از کلمه ی " حرکت ملی " استفاده نکردند و بجای آن از واژه های تازه تاسیس استفاده کردند  و ما اجازه دادیم تا در داخل گروههای ما اسبها بدوانند و من از اول با این سه جریان خوب نبودم چرا که هرکسی بخواهد نام این حرکت را عوض و یا اهداف آن را تقلیل دهد دارد با ثمره ی عمر ذهتابی ها و نطقی ها و هیات ها بازی میکند و حرکت ما را از انسجام می اندازد و ما باید با این افراد مقابله کنیم...

پایان

25/ مردادماه ۱۳۹۷

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۳۰
سیدجواد

نقد میری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی