اقتصاد ایران، ورزش و خدمات ورزشی
به نظر من اقتصاد ایران دیگر فرصت تبدیل شدن به یک اقتصاد تولیدی و صادراتی مانند چین و کره جنوبی یا هند را از دست داده است. شاید ۴۰ سال پیش که هنوز امکان ظهور ببرهای رنگارنگ آسیایی بود و اروپا نیاز به کار ارزان داشت، آن موقعیت می توانست برای ایران نیز بک "امکان" باشد ولی وجدان جمعی ایرانیان در آن روزگار درگیرهایی دیگری داشت و اولویتش "رسیدن به قدس از کربلا" بود و این خطوط بعدها تبدیل به ساختارهای ژئوپلیتیک ایران در قرن ۲۱ شد و کماکان جایگاه ایران را در جامعه جهانی تعریف و تحدید می کند. این مقدمه کوتاه را گفتم تا بگویم چه امکانهایی نداریم و حال باید برای چه امکانهای دیگری خود را منطبق کنیم. امروز در جهان یکی از مهمترین حوزه های بسط اقتصادی توجه به ظرفیتهای خدماتی است ولی برای ظهور چنین ظرفیتی در اقتصاد کشور ما نیاز به نیروی کاری داریم که خیلی سیال و سبکبار و دارای مهارتهای فردی و دارای بهره هوشی بالا هم عاطفی و هم مغزی باشد. یکی از حوزه هایی که می توان به آن پرداخت و نسبت درآمدزایی بین آن حوزه و اقتثاد ایجاد کرد، حوزه ورزش است. به سخن دیگر، مرتبط کردن ورزش و اقتصاد و دیدن ورزش به مثابه صنعت خدماتی که نیاز به مدیریت های خلاق دارد تا بتوانند ورزش را به مثابه "نه یک هزینه" بل "سرمایه گذاری" و ایجاد شغل و درآمدزایی درک کند. به عنوان مثال، فکر کنید دولت و بخش خصوصی که با رانت های حکومتی صاحب سرمایه های نجومی شده اند به جای خروج سرمایه های ملی از کشور آنها را در حوزه ورزش سرمایه گذاری کنند. اگر در هر محله ایی ۴ یا ۵ استخر و زمین ورزشی و مکانهای ورزشی برای تمامی گروه های سنی ایجاد شود یقیننا برای ورزش خانواده ها هزینه خواهند کرد و خانواده هایی که نمی توانند هزینه کنند یارانه دولتی خواهند گرفت و این صنعت قابلیت اشتغالزایی و همزمان "ترمیم" آسیب های اجتماعی همچون اعتیاد گسترده در بین نوجوانان و جوانان را نیز دارد و سرمایه های سرگردانی که به دنبال ابتیاع مواد مخدر میرود و در آن حوزه چشم انتظار سودآوری دارد، تغییر مسیر می دهد و به صنعت خدمات ورزشی حرکت می کند. البته این نیازمند فهم جدید از "خدمات" در حوزه تفکر است و دانشگاه ها باید به سراغ خلق فرمهای جدید از خدمت سرمایه زا بروند و نیروهایی تربیت کنند که شغل های خدماتی را به مثابه "پزهای اجتماعی" و "مناصب قابل افتخار" وجدان کنند و این نیاز به آموزش دارد. نکته اینجاست که نه تنها تحریم ها ما را محصور کرده و نه تنها حاکمیت راهی برگزیده که منجر به انزوای عمیقتر می گردد و از همه مهمتر ذهنیت های حاکم بر وجدان ایرانی او را در حالت کیش و مات قرار داده و تا سالهای بیشماری اقتصادی قوی نخواهیم داشت ولی این به معنای مرگ ما نیست بل باید به دنبال تغییر شیوه های هست و بودِمان بگردیم و یکی از حوزه های مهم صنعت ورزش و اقتصادی دیدن این حوزه و بسط آن است. این یک پیشنهاد به مسئولان است تا دائم نگویند باید اینکار بشود یا متاسفانه آن کار نشد و اگر آن می شد این نمیشد. حرکت لازم و سریع نیاز به تغییر زاویه دید لازم.