مشکل ایران در چیست؟
مطمئنم هر کدام از شما نظری درباره این موضوع دارید و هر کس از منظری به این مسئله می نگرد و شاید پاسخ درست این است که تمامی منظرها را در یک چارچوب نظام مند و جامع گردآوریم تا برای عبور از مشکلات از آنها بهره گیریم. اما به نظر من یکی از بنیادی ترین مشکلات این کشور "حلقه مشاوران" در حاکمیت و مدیریت کشور در تمامی اضلاعش است. پرسشی که می توان مطرح نمود این است که حلقه مشاوران چگونه در نظام ایران شکل می گیرد؟ برای فهم این پرسش ما نیازمند درک ذهنیت علماء هستیم. زیرا در نظام علمایی مهمترین مولفه "اعتماد" است و این اعتماد بر اساس "ارتباط" شکل می گیرد که خود مبتنی بر یک مکانیسمی کار می کند و آن "سفارش" است. به سخن دیگر، برخلاف عقلانیت بروکراتیک که مبتنی بر ساز و کارهای شایسته سالاری کار می کند در ذهنیت حوزوی اعتماد و سفارش نقش اول را بازی می کند. البته برای مدیریت بیوت این چارچوب در طی تاریخ تشیع بسیار کارساز بوده است ولی برای مدیریت دستگاه ملت-دولت این سیستم بسیار ناکارآمد بوده است و خود تبدیل به معضله ای گردیده است. به تعبیر دیگر، در این چهار دهه، از یک سو مناسبات حوزوی حکومتی شده است ولی از سوی دیگر، مناسبات حکومتی نیز حوزوی شده است و حال زمان بازنگری در نسبت و جایگاه این نسبت ها آمده است. به عبارت دیگر، آیا اعتماد و سفارش می تواند جای منطق بروکراسی را بگیرد و کماکان کارآمد باشد؟