اصلاحاتی نمی بینم
از اینکه جناب جلایی پور از موضع خود عدول کرده اند و تن به دیالوگ داده اند خرسندم. به نظر من این یک گام به جلو است. اما در باب حزب اصلاحات باید بگویم من اصلاحاتی نمیبینم که بخواهم درباره اش شفاف موضعگیری کنم. من دوستان نیک و انسانهای فرهیخته ای را میبینم که قلبا دوستشان دارم ولی واقع امر این است که من اراده ای برای رفورم در بین احزاب چپ و راست جمهوری اسلامی نمیبینم. قبیله اصلاح طلبان را به وضوح میبینم که در میان خویش پستها و بانکها را تقسیم کرده اند ولی اراده معطوف به اصلاح نمیبینم. جناب جلایی پور زمین و آسمان و بن سلمان و ترامپ را بهم دوخته بود و دفاع از ایران را به چماقی بر سر تبدیل کرده بودند در یادداشت خویش و این را جزیی از دغدغه های جامعه شناسی سیاسی به خورد افکار عمومی می دهند ولی غافل از اینکه اینها همه معلول هستند و نه علت یا علل دوست گرامی. اگر ائتلافی هست به دلیل نبود اجماع ملی و احترام به اراده ملی در کشور است که اصلاح طلبان به مدت ۲۲ سال اجماع ملی را به نام اجماع نظام با اصلاح طلبان تفسیر کرد و به افکار عمومی خوراند و به انحاء گوناگون امر متنوع را سرکوب کرد. به تاریخ رجوع کنید همه امور را شفاف میبیند. و اما درباره پانترک بودن اینجانب؛ من یک جمله در تایید واگرایی در کشور نه گفته ام و نه نوشته ام بل تمامیت ارضی ایران و اهمیت قاره فرهنگی ایران را بارها در سخنرانی هایم و با دانشجویان و در عرصه عمومی گوشزد کرده ام ولی شما "منبع اخبار" خود را اگر تصحیح کنید آنگاه روشن تر خواهید دید که زبان فارسی طبق قانون جمهوری اسلامی زبان رسمی کشور است و در کنار آن زبانهای دیگر هم وجود دارد. البته به نظرم شما "التزام قلبی" و "قدسیت بخشیدن" به زبان فارسی را از من میخواهید که این خود نشانه "چرخش باستانگرایانه" شما است و من بیشتر از ملازمت برخی لایه های اصلاح طلبان و اعتدالیون به سمت این پروژه هشدار داده بودم. البته چرا این چرخش رخ داده است خود داستان مطولی است که ریشه در چرخش خط امام به اصلاح طلبی با خوانش سوبژکتیویستی سروش از دین که منتج به رها شدن از ایدیولوژی اسلام سیاسی و جایگزینی آن با به اصطلاح "سکولاریسم سیاسی" گردید که کانون اصلی این نیروهای انقلابی الان بی بی سی فارسی و وی او اِی در آمریکا است. اما آن دسته از اصلاح طلبی که در ایران باقی مانده است متوجه کاهش و از میان رفتن گفتمان اسلامگرایی در بین مردم شده است و درک کرده است که وطن تنها پایگاه قابل اتکاء است اما قادر به درونی کردن ناسیونالیسم ایرانی نیست ولی امکان ائتلاف با نیروهای پراکنده در سطح جامعه را دور از دسترس نمی داند. بحث من اتحاد ترکان جهان نیست که شما مرا به آن متهم می کنید بل نقد من این است که حال که از لاک خود بیرون آمدید صرفا جامعه ایرانی را تقلیل به یک روایت ناسیونالیستی و آن هم از نوع استبدادی و هتاکش نکنید بل چشمان خود را باز کنید و تنوع جامعه ایرانی را ببینید و مطالبات حقوق شهروندی را با انگ سرکوب نکنید.