سخنی کوتاه درباره فقر و شکاف طبقاتی
علی القاعده تهران را باید ثروتمندترین شهر ایران به حساب بیاوریم چون پایتخت است و مرکز تولید ثروت و توزیع سرمایه. اما با یک نگاه گذرا می توان دریافت که دو اتفاق بزرگ در این شهر -که نمایی از کل کشور است- در حال رخ دادن است: یکی تولید فقر لجام گسیخته و دیگری شکاف طبقاتی عمیق. اگر بپذیریم که بودجه کل دولت و برنامه ریزی تولید ثروت، به دلیل ساخت تمرکزگرای حکومت، در تهران روی میدهد، آنگاه با دیدن فقر و شکاف طبقاتی می توان نتیجه گرفت که سیستم معیشتی کشور دچار چالشهای بنیادین شده است. به سخن دیگر، با خصولتی کردن کارخانه ها و عدم تولید و توزیع بیکاری در کشور و نداشتن نظام حمایتی دولتی از بیکاران (در قالب حقوق بیکاری که علی القاعده باید از قِبّل نظام مالیاتی کشور اجرایی شود) جامعه وارد شیب خطرناکی میشود که در آن شیرازه های شبکه های جامعه به انحاء گوناگون از هم خواهد پاشید. اعتراض کارگران زنگ خطری است برای دولتمردان که به فکر راه چاره ای باشند و به جای پرداخت یارانه سراسری و بدون برنامه ریزی به سمت هدفمند کردن استراتژیک سرمایه ها در کشور بروند و کارگرانی را که حقوق ندارند و نان شب ندارند را تحت پوشش سیستم حقوق بیکاری قرار دهند و این کار شدنی است اگر عزمی باشد. به عنوان مثال، اطلاعات فردی هر شخص در سیستم کامپیوتری ثبت احوال وجود دارد و با یک فرم ساده می توان افراد بیکار و کارگرانی که در کل کشور به دلایل گوناگون حقوق نگرفته اند تحت پوشش قرار داد. امیدوارم ریاست محترم جمهور و هیات دولت و ... سریعا این اعتصابات سراسری کارگران (منجمله هفتتپه) را به مثابه یک فاجعه اجتماعی تعریف کنند و اتاق فکری زیر نظر اصحاب علوم اجتماعی شکل دهند تا هر چه زودتر اقدامات عاجلی شکل گیرد.