یادداشتهایی در باب شریعتی پژوهی
بسیاری از اساتید در حوزه علوم اجتماعی بدون توجه به لوازم پژوهش در حوزه شریعتی پژوهی، در باب شریعتی کلیشه هایی را مطرح می کنند. در نوشته زیر دکتر حسن محدثی به دو نمونه از این رویکردها در نگاه دکتر سروش و دکتر جلایی پور اشاره کرده است:
لزوم شکلگیری شریعتیشناسی دانشپژوهانه
نقدی به آرای حمیدرضا جلاییپور (و نیز عبدالکریم سروش) بر علی شریعتی
حسن محدّثی گیلوائی
مقدّمه
در دورهای بهسر میبریم که کشورمان از نظر علمی –دستکم در برخی حوزهها- پیشرفتی نسبی داشته است. دانشگاههای ما بسط و گسترش یافتهاند و بر تعداد افراد باسواد و تحصیلکرده بهنحو قابل توجّهی افزوده شده است. تکثّر فرهنگی و اجتماعی بیش از پیش افزایش یافته است و با ورود رسانههای ارتباطی جدید، تفکّر انتقادی بستر مناسبی برای رشد پیدا کرده است. در چنین وضعیتی کنترل آگاهی و دانایی مردمان تا حدِّ زیادی از انحصار نظام سیاسی و برخی گروههای فرهنگی نظیر روحانیت، خارج شده است. مردم از طُرُق مختلف میتوانند کسب آگاهی کنند. در چنین شرایطی دوام مقدّس بودن امور مقدّس کوتاهتر است و دیگر امور مقدّس برای همهی ملّت مقدّس نیست. بتسازی از شخصیتها در ایران –خواه شخصیتهای دینی و سیاسی و فکری- بُرد و تأثیر کمتری دارد و در هر گوشه و کنار کشور، کسی مشغول نقد یکی از این بتها و مقدّسات گوناگون است. دیگر کسی به خاطر داشتن مدرک یا تحصیل در فرنگ به قطب فرهنگی کشور بدل نمیشود. دستکم تعداد قابل توجهی از محقّقان و دانشجویان جوان در کشورمان داریم که سخنان را میسنجند و ارزیابی میکنند. در چنین شرایطی، شایسته است که اهل علم و دانشگاه وقتی از موضوعات مختلف سخن میگویند، مستند و مستدل و مبتنی بر تحقیق سخن بگویند. آنان دیگر با مُشتی عوام ناآشنا سر و کار ندارند. جهان ما از این لحاظ دستکم بهنحو معناداری عوض شده است؛ اگرچه شاید معیار دقیقی برای سنجش میزان دقیق اینگونه تغییرات وجود ندارد. لذا در سخن گفتن از آرا و اندیشهها و کنشها و زندهگی شخصیتها نیز نیازمند بررسی عالمانه و محقّقانه هستیم.
طرح مسأله
وقتی از متفکّری مثل شریعتی یا هر شخصیّت دیگری سخن میگوییم، میبایست مسیری دانشپژوهانه را طی کنیم. بهگمان من بسیاری از اهل نظر در ایران وقتی دربارهی شریعتی یا برخی متفکّران دیگر اظهار نظر میکنند، سخنی دانشپژوهانه عرضه نمیکنند. بهعبارت دیگر، سخن آنان محصول مطالعه و پژوهشی معتبر نیست. هر ساله انبوهی از اینگونه سخنان در نشریات مختلف کشور تولید و عرضه میشود. در اینجا دو نمونه از اینگونه مطالب دربارهی شریعتی موضوع بحثی مفصّل دربارهی بخشی از آرا و افکار دو روشنفکر دینی و دو معلّم عمومیِ برجستهی معاصر ما یعنی علی شریعتی و عبدالکریم سروش شده است. از مجرای بحث در باب دو متن کوتاه، انواعی از شریعتیشناسی مورد بحث قرار گرفته شده است. روشن است که آنچه در اینجا دربارهی شریعتی مطرح شده است، در مورد هر شخصیّت دیگری نیز قابل طرح است.
مدّعای مشخّصام این است که دکتر حمیدرضا جلاییپور در سخن گفتن از شریعتی لوازم کار را رعایت نکرده است. من در اینجا نخست میکوشم در فرازهای مختلف، این مدّعا را مستدل و مستند سازم و سپس به برخی دیگر از مطالب ایشان در باب همین موضوع بپردازم.
متن کامل در زیتون:
http://zeitoons.com/32540