تبعیض و بی عدالتی در ساختار جامعه ایرانی
هر سال در دو نوبت کسانیکه دکتری گرفته اند می توانند از طریق سامانه وزارت علوم درخواست کنند و در تمامی دانشگاه ها و پژوهشگاه های کشور هیئت جذبی وجود دارد و روسای پژوهشکده ها و دانشکده ها و مدیران گروه ها با همکاری هم از بین متقاضیان، آنهایی را که حائز شرایط هستند را انتخاب می کنند و برای هیئت جذب میفرستند. امسال من هم این امکان را پیدا کردم تا در این پروسه شرکت کنم. اما جالب توجه برای من این بود که از بین ۵۰ الی ۶۰ نفری که متقاضی پژوهشکده مطالعات اجتماعی بودند عده کثیری به دلیل فارغ التحصیلی از دانشگاه های آزاد ایران بودن به صورت خودکار حذف شدند. این اولین تبعیض ساختاری علیه جوانان این کشور است که در بافتار وزارت علوم نهادینه شده ولی همین وزارتخانه کسانیکه در ارمنستان(بدون اینکه زبان ارمنی را یاد بگیرند) یا تاجیکستان دکتری می گیرند را استخدام می کند ولی دانش آموختگان دانشگاه های خود ایران را استخدام نمی کند. نکته جالب دوم این است که من متوجه شدم تمامی متقاضیان که برای مصاحبه پذیرفته شده اند، همگی معلق شده اند تا یک نفر که توسط لابی اصلاح طلبان به صورت غیر قانونی به پژوهشگاه تحمیل شده است استخدام گردد. در حالیکه در بین متقاضیان من افرادی را میشناسم که دارای دو دکتری در علوم اجتماعی و زبانشناسی هستند و تالیفات بیشماری دارند اما نه اصولگرا هستند و نه اصلاح طلب! حال این متقاضیان باید حذف شوند تا کسی که "پارتی کلفت" دارد وارد پژوهشگاه شود. جالب تر اینکه برای موجه کردن پارتی بازی خویش، هیئت پنج نفره ای هم در جذب ساخته اند و همگی از دانشگاه تهران هستند و شگفت انگیزترین بخش داستان این است که هیچ فردی از پژوهشکده مطالعات اجتماعی که من در آن مشغولم برای ارزیابی علمی این متقاضی خاص وجود ندارد. حال پرسش اینجاست که ما با این اصلاح طلبی که مردم را فراموش کرده است و فقط تیم خود را می بیند چگونه به جامعه مدنی توانیم رسید؟ تبعیض اصلاح طلبی با تبعیض اصولگرایی هیچ تفاوتی ندارد. هر دو زشت و ناعادلانه است و من به عنوان یک شهروند این عمل ناپسند را محکوم می نمایم.