سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

سیدجواد میری مینق
دانشیار گروه جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دکترای تخصصی (Ph.D): جامعه‌شناسی، (دانشگاه بریستول/ انگلستان)، 2003.
کارشناس و کارشناسی ارشد: مطالعات ادیان و فلسفه علم، (دانشگاه گوتنبرگ / سوئد)، 1997.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

ایرانشهری «اندر خانه تاریک بود»

شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۴۴ ب.ظ

مصطفی نصیری

مدت مدیدی است که میری مینق، عضو همه‌جا حاضر گروه «مناظره‌‌گران دوره‌گرد» که برگزاری مناظره در هر موضوعی را در کمترین زمان ـ و البته با استفاده از امکانات دولتی ـ به «مقاطعه» می‌گیرند، کاری جز این ندارد که نظریه ایرانشهری را ـ که عجالتا در غرض وی نامی برای همه آثار دکتر جواد طباطبایی است ـ همانند پیل مولانا در یک خانه تاریک قرار داده و کورکورانه هر بار دست بر جایی می‌ساید و چیزی را در پرده اوهام خود ترسیم می‌کند. بد نیست همین‌جا بپرسیم که هزینه‌های نقد و بررسی کتاب یک عضو گروه که اخیرا مصادف با نابسامانی معیشتی اهالی ایرانشهر، با تبلیغات گسترده و دعوت‌های ویژه در پژوهشگاه علوم انسانی در دو روز متوالی برگزار شد، از کدامین محل تامین شده است؟
این شخص که درواقع «سردار رزومه‌سازان» است و برگزاری انواع سمینار و سمپوزیوم و مناظره و از این‌جور «دورهمی‌ها» با عناوین دهان پر کن و البته با امکانات دولتی را وسیله «تکسب» قرار داده است، یکبار ایرانشهری را نظریه‌ای بنیادگرا و سَلَفی می‌نامد، بار دیگر باستان‌گرا و ساسانی، بار سوم فاشیستی، بار چهارم یورو سنتریک، بار پنجم مرکزگرا و شوونیستی، بار ششم بدیل فلان‌ اَبَر روایت سیاسی‌فقهی و بار هفتم رقیب بهمان ابرروایت مقبول روحانیت تشیّع و بار هشتم ملی‌گرایی، و .....، و اخیرا نمی‌دانیم دست به‌کجای پیل ایرانشهری ساییده است که در مناقشه با آقای جلائی‌پور، آن را مطمح نظر «بخشی از حاکمیت» ـ احتمالا اصلاح‌طلبان موجود در دولت ـ دانسته «که جایزه هم ..... در بالاترین سطوح رد و بدل شده است».
اصلا به‌قاعده مشهور «فرض محال که محال نیست»، فرض می‌کنیم اصلاح‌طلبان یا حتی اصول‌گرایان تصمیم گرفته‌اند که از نظریه ایرانشهری برای جناح‌ سیاسی‌شان، ایده‌ئولوژی دست‌وپا کنند. خب، گناه نظریه ایرانشهری چیست؟ اولا هر ایران ایران گفتنی ایرانشهری نیست، وانگهی هر حزبی و جناحی می‌تواند فهمی از نظریه ایرانشهری داشته باشد، بی‌آن‌که صاحب نظریه ایرانشهری بتواند کاری بکند. مثل احمدی‌نژاد و مشایی که دم از «مکتب ایرانی» می‌زدند و دکل نفتی ایرانی جابه‌جا می‌کردند. این‌که اصلاح‌طلبان به‌عنوان بخشی از حاکمیت، یا بخشی از حاکمیت فارغ از چپی و راستی آن، خواسته باشند به اندیشه ایرانشهری ـ با هر سطحی از فهم ـ رجوع کنند، نشانه‌ای از فهم درست اما بیگاه شدۀ آن‌ها به‌حساب می‌آید که در جایی مثل ایران که وحدت ملی آن همواره مبتنی بر شالوده‌ای فرهنگی بوده است، تنها بر مبنای «ایرانشهری» می‌توان «مصالح و منافع ملی» تعریف کرد. اگر خبری را که سردار رزومه‌داران در باره گرایش اصلاح‌طلبان به ایرانشهری ادعا می‌کند درست باشد ـ لابد سیم‌اش به جاهایی وصل است ـ در این‌صورت باید گفت؛ تقریبا چهار دهه طول کشید تا اصلاح‌طلبان این نکته اساسی را درک کنند که با ایده‌ئولوژی‌های مبتنی بر تمایز مثل زبان‌های محلی و مذهب و قوم و ...، تنها می‌توانند رأی باورمندان به یک ایده‌ئولوژی متمایز را جمع کنند، و برای گرفتن رأی از کل ملت ایران، نیازمند ایده‌ئولوژی‌ای هستند که مبتنی بر امر یک کلی مشترک میان همه اجزاء متنوع این ملت باشد. اما اگر آن‌چه این دورگه روسی‌ایرانی می‌گوید درست نباشد، در این‌صورت نیز دانه‌ای «لاطائلی» بر تسبیح «لاطائلات» او افزوده شده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۱۷
سیدجواد

نقد میری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی