بازگویی یک تجربه با مطبوعات کشور
۳ هفته پیش تماسی از یکی از روزنامه های منتسب به جریان اصلاح طلب داشتم و گفتگویی درباره رابطه ایران و اروپا کردیم. من تمام سخنم این بود که اروپا هیچ امکانی ندارد که در سطح بین المللی خلاف منویات آمریکا رفتار کند و هر کسی که تاریخ روابط دیپلماتیک ایران و اروپا را در این ۱۵۰ سال اخیر مطالعه کرده باشد می فهمد که ما به معنای واقعی کلمه "سرکار" هستیم و درست ترین راه برای تامین منافع ملی مواجهه مستقیم و بدون واسطه گری اروپا و روسیه و چین با آمریکا است. اما هفته قبل درخواستی برای مصاحبه از یک خبرگزاری منتسب به اصولگرایی را داشتم که خبرنگار درباره "کارکرد شورایعالی انقلاب فرهنگی" پرسید و من قریب به ۴۰ دقیقه صحبت کردم و استدلال نمودم که دال مرکزی این شورا که مبتنی بر ایده فائق آمدن بر "غربزدگی" است نادرست است و بهترین راه مواجهه با مسائل فرهنگی این است که بودجه این نهاد و تمامی زیرنهادها و کارگروه های این نهاد عریض و طویل به دانشگاه واریز گردد و موازی کاری های فرهنگی پایان یابد. و اما جالب اینجاست که پس از سه هفته روزنامه چپی میگوید "اتتخاب سوژه از سوی سردبیر انجام می شود در مورد مصاحبه با حضرتعالی تصمیم بر این شد تا با شما موارد در میان گذاشته شود اما ماحصل کار به دلیل نوع واکنش و اظهار نظر در مورد آینده ایران و اروپا مورد تأیید مدیر مسئول برای انتشار قرار نگرفت" و خبرگزاری راستی هم پس از انجام مصاحبه میگوید "فایل مصاحبه به دلیل رفتن برق از سیستم پرید". به سخن دیگر، هر دو جناح مطبوعاتی تا زمانی نقد را برمیتابند که در راستای اهداف آنان باشد و اگر غیر این باشد یا "برق" می رود و یا "برق" از سر سردبیر می پرد. واقعا خوشحالم که تلگرام هست. مچکریم تلگرام!