"ما" و تظاهرات فرانسه
اگر اخبار و روزنامه های ایرانی را نگاه کنیم چنین پنداشته می شود که عنقریب غرب در حال فروپاشی است. جامعه شناسی در ایران هم چنان دچار اتیسم معرفتی شده است که هیچ تحلیل درستی از تحولات فرانسه ندارد.
در کنار این اتیسم معرفتی ما شاهد نوعی تحلیل های قیاسی هستیم که تلاش می کند این تصویر را برای مخاطبان ایرانی ترسیم کند که این تظاهرات شبیه اعتراضات دیماه ایران است ولی به نظرم کسانیکه درگیر این نوع تحلیل های سطحی هستند فرانسه را نمیشناسند.
فرانسه یک کشور نیست بل یک فرهنگ و تمدن است و اندیشمندان فرانسوی سهم عظیمی در شکلدهی به جهان امروز داشته اند و تحولاتی که اکنون در فرانسه در جریان است قطع یقین بخشی از تحولاتی است که آینده مناسبات جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
امروز اروپا از دو سو تحت فشار است؛ از یک سو نیروهای ناسیونالیست افراطی و از سوی دیگر نیروهای محافظه کار پیمان آتلانتیک شمالی که هیچ بویی از عصر روشنگری و ایده آل های فرانسوی آن ندارد ولی سنت فکری فرانسه همواره نشان داده است که یک سر و گردن از همتایان آنگلوساکسن و اروپایی جلوتر است و این اتفاقات نه منجر به فروپاشی غرب خواهد شد و نه منتهی به پایان حاکمیت در فرانسه بل خلق افق های نوین در سطح کلان جهانی خواهد شد که بسیاری از ما در ایران کاملا در غفلت از آنها به سر می بریم و دال ها را غلط تفسیر می کنیم.
یقیننا مکرون سقوط خواهد کرد ولی فرانسه پارامترهای جمهوری جدیدی را می آفریند که مولفه های سیاست و فرهنگ را در قرن ۲۲ تحدید خواهد کرد. ما نیازمند فاصله گرفتن از تبیین های دم دستی در فهم تحولات جهان هستیم والا دوباره گرفتار سیاستگذاریهای غلط خواهیم گشت.