سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

سیدجواد میری مینق
دانشیار گروه جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دکترای تخصصی (Ph.D): جامعه‌شناسی، (دانشگاه بریستول/ انگلستان)، 2003.
کارشناس و کارشناسی ارشد: مطالعات ادیان و فلسفه علم، (دانشگاه گوتنبرگ / سوئد)، 1997.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۷۰ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

سیدجواد میری در مصاحبه با ایکنا ضمن تأکید بر نقش فلسفه در راستای ایجاد تغییر و تحولات بنیادین بیان کرد: بدون نگاه فلسفی و صورت‌بندی عقلانی و مفهومی و نظام‌‌مند کردن دستگاه مفهومی نمی‌توان به تغییر و تحول بنیادین رسید و می‌توان گفت که هیچ تغییر و تحولی بی‌نیاز از تفکر فلسفی نیست.

لینک مصاحبه:

http://iqna.ir/fa/news/3730850

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۲۴
سیدجواد

 «تاملی درباره ایران؛ واکاوی هویت، ایرانیت و سیاست‌گذاری‌های زبانی» عنوان آخرین کتاب سیدجواد میری است که توسط انتشارات نقد فرهنگ در سال جاری منتشر شده است.

مقدمه این نوشتار بر مبنای دو مسئله است، اول آنکه آیا مسئله‌ ایران «مسئله‌یابی» یا پروبلماتیزه شده است؟ و دوم آیا نفس ««مسئله» به درستی طرح و پرولبماتیزه شده است یا خیر؟» میری تامل در نفس پرسش را راهی برای پاسخ می‌داند، آنچه او را به این موضع کشانده است از دست دادن «مقام سوبژه‌وارگی» سوبژه ایرانی است. این موضع در قبال پرسش به زعم نگارنده به آنجا منجر شده است که «گویا جامعه‌شناسی ایرانی هنوز «ایران» را برای خود به شکل «مسئله» تعریف نکرده است و آن را به صورت «دردسر» فهم می‌کند و به دنبال آسیب‌شناسی است».

چنین نگاه و موضعی نسبت به مسئله و ایران تبعات زیادی برای انسان ایران و نیز خوانش او از تاریخ داشته است. از نظر میری چنین رویکردی به آنجا رسیده است که «برخی معتقد شدند که «تشیع»، یک خوانش ایرانی از اسلام و مخلوق ایرانیان است که برای تفوق بر اعراب بادیه‌نشین مطرح شده است».

میری هدف و منظور خود در این کتاب را چنین شرح می‌دهد که این باور که «ایرانیت مساوق با ادب فارسی است و زبان فارسی ستون فقرات هویت ایرانی است که توانسته ما را در طول تاریخ در برابر «ترک»، «تازی»، و «غیر» حفظ کند... اسطوره‌ای بیش نیست و ممکن است پیامدهای نامطلوبی نیز به بار بیاورد. اکنون هنگام آن رسیده است که یک «شالوده‌شکنی» صورت گیرد و مسئله ایران در چهارچوب جامعه‌شناختی به صورت نقادانه مفهوم‌سازی شود.»

کتاب که به بیان نگارنده حاصل گردآوری و تدوین مجموعه‌ای مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهایی پیرامون موضوع «ایران» و «ایرانیت» است. این اثر در پنج فصل «ایران در گذر تاریخ»، «هویت ایرانی»، «قومیت»، «زبان، ادب و ادبیات فارسی» و «مسئله ایران» سامان یافته است.

ملاحظه تکثر ایران

یکی از مزایای این کتاب توجه به وجود تکثر در ایران است. میری تلاش کرده است که ایران امروز را حاوی ادیان، زبان‌ها و قومیت‌های مختلف توصیف می‌کند و چنین است که تکثر ایرانی خود را نشان می‌دهد. تلاش برای نشان دادن ایران به عنوان یک وحدت در تکثری که توسط هواداران ایران به مثابه یک جوهر هزاران ساله نفی می‌شود، راهی است که پیمودن آن هم جرئت می‌خواهد و هم توان علمی. میری هر دو را کمابیش داشته و تلاش کرده است تا آن را نشان دهد. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «شعر و ادبیات ایرانی نیز نظیر تنوع قومی و فرهنگی ایران یک واقعیت و یک مجموعه متکثر و متنوع است. همانگونه که فردوسی، سعدی، حافظ و ... شاعران ایرانی محسوب می‌شوند، به همان میزان شاه اسماعیل ختایی، نسیمی و فضولی و شاعران ترک، کردی، ترکمنی نیز باید نظر اشعار شاعران فارسی زبان ایران محسوب شود».

فقدان ارجاع

بسیاری از نقل‌قول‌ها و رویدادهای تاریخی بدون ارجاع هستند. همچنین برخی از ارجاعات، تنها به یک کتاب ارجاع داده شده و از بیان صفحه دقیق اجتناب شده است. همچنین بسیاری از داده‌های علمی نیز فاقد ارجاع به کتب علمی هستند. به نظر می‌رسد نگارنده هرچند تلاش کرده است چنانچه خود می‌گوید مصاحبه‌ها را به متن بدل کند، اما اسلوب در حد مصاحبه مانده است. عدم ارجاع باعث می‌شود که متن منابع و ماخذ خود را پنهان نگاه دارد و این باعث می‌‎شود تا نقد و فهم متن با دشواری همراه گردد.

عناوین غیردقیق

عناوین فصول هرچند با هم ارتباط منطقی دارند، اما محتویات خود را پوشش نمی‌دهند. در فصل اول ایران پیش از اسلام و تاریخ میانه مغفول مانده و به ناگاه تاریخ ایران از دوران صفویه به تحلیل در آمده است. این در حالی است که طبق عنوان این فصل باید به ایران در گذر تاریخ پرداخته شود. همچنین این فصل با عناوینی چون ایران، ایرانشهر فرهنگی، دولت-ملت ایران، ایران تنها یک واحد سیاسی نیست و داستان سوبژه سرخورده ایرانی، از عنوان اصلی فاصله می‌گیرد.

عدم انسجام

عدم عناوین دقیق باعث شده است که کتاب از عدم انسجام نیز رنج ببرد. بحث درست میری در ارائه‌ای نامنسجم از قدرت بیان خود کاسته است. مباحث چنانکه خود نویسنده در پیشگفتار بیان کرده است تکراری هستند و سیر مباحث بعضا به خاطر مونتاژ چند مصاحبه نامعلوم است. این عدم انسجام اما خود نشاندهنده آن است که نگارنده تمایل به ورود در مباحث بسیار زیادی حول موضوع اصلی دارد که توانسته به مقتضای یک مصاحبه برخی از مباحث را بپردازد اما جای این پروژه جای کار بسیار دارد.


میثم قهوه چیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۱۹
سیدجواد


از ظهر روز جمعه که مطلبی را درباره سخنرانی روز مشروطه در کانال گذاشتم دوستان دور و نزدیک پیام هایی دادند و نقدهایی نمودند که دو تا را به اشتراک گذاشتم. من دغدغه دوستان و عزیران را می دانم و می شناسم ولی فکر می کنم ما بسیار اسیر "منطق عکس العمل" شده ایم و از دغدغه های ملی و مسائل ملی به دور افتاده ایم. اول باید ادبیات خود را تصحیح کنیم و به جای "ملت آذربایجان" (که از نظر حقوق بین الملل مربوط به باکو است) و "ملت ترک" (که در ادبیات حقوق بین الملل مربوط به آنکارا است) و "آذربایجان جنوبی" (که از تقسیمات استانی ایران تبعیت نمیکند بل مربوط به تجزیه طلبان است) به شدت دوری کنیم و مطالبات اجتماعی خویش را در قالب ایران و قانون اساسی مطرح کنیم. هنگامیکه ادبیات ما تصحیح شد یعنی ذهن ما دارای انسجام مفهومی گردید، آنگاه به جای دشنام از کلام بهره خواهیم برد و درب های هیچ دانشگاهی را نمی توان بر روی شما ببندند. اگر امروز ما نتوانسته ایم در خانه مشروطه تبریز سخنرانی کنیم دلیل عمده اش این است که ما از منطق فهم جامعه ایران فاصله گرفتیم. به نظر من باستانگرایان در پوست خود نمی گنجند وقتی شما از ادبیات زننده استفاده می کنید زیرا به راحتی شما را متهم به واگرایی می کنند. برخی می گویند جناب میری فهمی از "حرکت ملی آذربایجان" ندارد ولی واقع امر این است که حرکتی وجود ندارد. من در این دو سال اخیر در بسیاری از کانال ها عضوم نمودند ولی جز بحث های واکنشی من کنشی ندیدم. حداقل در این ۴ سال مقالات و سخنرانی ها و کتب بیشماری به فارسی نوشتم ولی جوانان قلیلی دغدغه فهم دارند و دائما سخنان هیجانی می زنند و مطالعه نمی کنند. مطالبات باید در چارچوب قانون اساسی باشد و زبان مادری یک مطالبه در قالب حقوق شهروندی ایران باید باشد. در این ۶ ماهه اخیر بیش از ۴ امام جمعه در مناطق ترکنشین ایران به صراحت از زبان مادری دفاع کردند و الان دوستان میگویند "به ما اجازه سخنرانی نمی دهند"! شما با دفتر این عزیزان ارتباط بگیرید و آنها به شما سالن بدهند و من به نوبه خود سخنرانی خواهم کرد و از ظرفیت دانشگاه و انجمن جامعه شناسی ایران برای ارائه سخنرانی های آکادمیک استفاده خواهم کرد. به سخن دیگر، وقت آن آمده است که به مرحله بالاتری از کنش حرکت کنیم و در این راه به قول شریعتی: بخوان! بخوان! بخوان!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۱۷
سیدجواد


اخیرا  مطلع شدم که خبر سخنرانی دکتر سید جواد طباطبائی به مناسبت سالگرد مشروطه در تبریز با نشر اطلاعیه های دعوت به تجمع و اعتراض در محل سخنرانی همراه شده است. کاش این کنشگری اجتماعی در سطحی عقلانی تر ظاهر می شد. اگر چهره ای دانشگاهی خوانشی دارد که عده ای با آن مخالف اند و آن را مثلا توهین آمیز می دانند چرا نباید سعی کنند که خوانش خود را ارائه کنند؟ عقلانیت  و خرد آکادمیک چیزی است که جامعه ی امروز بیش از هر چیز به آن نیاز دارد. در فضای مدنی پاسخ یک سخنرانی فحش و ناسزا نیست بل ارائه یک سخنرانی یا یک یادداشت است که در آن روایتی که صحیح می دانیم را ارائه یا نظریات نادرست را نقد کنیم.  حذف چهره ها یا به حاشیه راندن آنها یا برهم زدن سخنرانی ها چیزی نیست که بتواند ما را به سمت یک جامعه ی مدنی سالم ببرد. عقلانیت در گفتگو شکل می گیرد و توسعه از قِبل داد و دهش رخ می دهد ولی اگر دیگری ها را نفی کنیم به سمت انحطاط و اختناق بیشتر خواهیم رفت و این شهری نیست که ایرانی بتواند در آن شکوفا شود. به سخن دیگر، توصیه من به فعالان مدنی این است که تلاش کنند در همان خانه مشروطه تبریز سخنرانی دیگری ترتیب دهند و ایده های خود را یا خوانش خویش را ارائه دهند و از این طریق افکار عمومی کشور را به مسئله زبان مادری در سطح ملی متوجه نمایند. ادبیاتی که برای معرفی دکتر طباطبایی در کانال ها و سایت های منتسب به "ترک سسی" مورد استفاده قرار گرفته از ادب به دور است و بر همگان فرض است که اخلاق و حسن خلق داشته باشیم و از ناسزا و کلمات زشت استفاده نکنیم. زمانی می توانیم به آینده امیدوار باشیم که به این آگاهی رسیده باشیم که پرسشگر و منتقد "خصم" نیست بل امکانی است در جهان و به مخالفمان بگوییم "من با تو مخالفم ولی حاضرم جانم را بدهم تا توحرفت را بزنی"! اگر ما به این سطح از شعور و آگاهی و مدنیت رسیدیم، آنگاه خانه مشروطه دیگر موزه نخواهد ماند بل نحوی از بودِ جمعی ما خواهد گشت.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۱۵
سیدجواد

کتاب «زبان مادری در گفتمان علوم اجتماعی» که مجموعه مقالات 18 نفر از اساتید برجسته فلسفه، علوم اجتماعی و زبان‌شناسی پیرامون مطالعات حوزه زبان مادری است تا چند روز آینده روانه بازار می‌شود. داوران محترم این اثر ارزشمند اجازه فرمودن سیاه مشق اینجانب با عنوان «بررسی توانایی افراد دوزبانه و تک‌زبانه در پردازش واژگانی» در این مجموعه به چاپ برسد. بنده توضیح کوتاهی در مورد مقاله خودم تقدیم می‌کنم و از پژوهشگران علاقمند تقاضا می‌کنم نقدهای ارزشمند خود را پس از مطالعه متن کامل مقاله به آیدی ادمین کانال ارسال بفرمایند:

"این مقاله پردازش واژگانی افراد دوزبانه تُرکی-فارسی را به‌ عنوان گروه آزمایش و افراد تک‌زبانه فارسی زبان را به‌ عنوان گروه کنترل مورد بررسی قرار داده است. روش نمونه‌گیری در این پژوهش تصادفی بوده و جامعه آماری این مطالعه نیز افرادی با تحصیلات دانشگاهی در شهر همدان بودند. البته انتخاب افراد دانشگاهی برای پژوهش‌های مرتبط با مطالعات زبان مادری یک نقص محسوب می‌شود چرا که تحصیلکردگان به دلیل تمایل برای تثبیت جایگاه اجتماعی خود سعی در استفاده از زبان رسمی به جای زبان مادری دارند و از این‌رو، در بین هر دو گروه آزمایش و گروه کنترل، باید افراد بی‌سواد نیز گنجانده می‌شدند. متأسفانه دسترسی بنده فقط به افراد بی‌سوادی بود که تنها به تُرکی صحبت می‌کردند، و بجز چند واژه محدود، آشنایی نوشتاری/گفتاری با زبان فارسی نداشتند.
در این پژوهش که از آزمون سمعی-بصری استفاده شد دو فرضیه مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه نخست این بود که آزمودنی‌های دوزبانه و تک‌زبانه واژه‌های تک‌هجایی را سریعتر از واژه‌های دوهجایی به ‌یاد می‌آورند. فرضیه دوم هم این بود که کاربرد واژه‌های پربسامد در میان فهرست‌های واژگانی باعث خنثی‌شدن تأثیر تقدم و تأخر بر عملکرد آزمودنی‌های دوزبانه و تک‌زبانه می‌شوند. مدل‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل: مدل دومرحله‌ای ستونی، مدل فعال‌سازی و مدل لوگوژن بود".

این مجموعه از معدود پژوهش‌های میدانی صورت گرفته در حوزه مطالعات زبان مادری در ایران است که پژوهشگران رشته‌های مختلف علوم انسانی از دیدگاه تخصصی خود به واکاوی زبان مادری پرداخته‌اند.
در پایان از زحمات استاد ارجمند جناب دکتر سیدجواد میری دانشیار فرهیخته علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بابت گردآوری این مجموعه تشکر می‌کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۱۴
سیدجواد

نام کتاب جدیدی است که توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات به چاپ رسیده است. سید جواد میری در چهار فصل و یک دیباچه و یک مقدمه و سخن آخر در ۱۵۴ صفحه به آراء مالکوم ایکس پرداخته است. ورژن انگلیسی کتاب در سال ۲۰۱۵ در آمریکا به چاپ رسیده بود و ورژن فارسی با اضافاتی برای مخاطب ایرانی به چاپ رسیده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۱۳
سیدجواد

در اسفند ماه ۱۳۹۶ میزگردی در مجمع فلاسفه ایران با حضور دکتر محمد علی مرادی در باب نیهیلیسم داشتیم. وسعت نگاه دکتر مرادی و نوع فهمش از مرگ و معنا و رهایی و وضعیت انسان ایرانی قابل تامل است و شاهکاری است در نوع خودش. متن آن را به اشتراک میگذارم:


ریشه نیهیلیسم در عقل‌گرایی

 در ادامه این نشست، مرادی به بیان سخنانی پرداخت و اظهار کرد: من با موضوع نیهیلیسم و راسیونالیته سخن خواهم کرد. برای اولین بار هامان و بعد یاکوبی این مفهوم را استفاده کرده‎اند و نیچه مهم‌ترین کسی است که نیهیلیسم را به کار می‌برد. وی افزود: نیهیلیسم مفهومی است که نیچه آن را ذیل «دیوانگی عقلانی» پرورانده است. آقای عطاس نقد را به دوران روشنگری می‌برند، اما نیچه منشا نیهیلیسم را به یونان می‌برد. اساس نقد کانت «ماکسیم‌»‌های خرد است. نقد اصلی نیچه به اخلاق و سقراط است. به نظر او اخلاق باعث می‌شود که نیهیلیسم به وجود بیاید. این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: بزرگ‌ترین تجسم نیهیلیسم جنگ‌های جهانی اول و دوم است که در فیلم «روبان سفید» اثر میشل هاینکه می‌توان تجسم اخلاق پروتستانی را به عریانی دید، این فیلم نشان می‌دهد که چگونه زمینه‌های جنگ جهانی اول در روستایی در حال شکل گیری است و نسلی که بعدها در جنگ جهانی دوم شکل گرفتند را می‌بینیم. از نظر نیچه مهم‌ترین وجه ارتباط اخلاق با منطق است، در منطق گونه‌ای سیستم دوگانه شکل می‌گیرد. در منطق «حقیقت و ناحقیقت» و در اخلاق خیر و شر صورتبندی می‌شود. مرادی با بیان اینکه به قول دیالکتیک روشنگری آدورنو، دو سوی غرب را می‌توان مارکی‌ دو ساد و کانت دانست، گفت: مارکی ‌دو ساد در پی آن بود که چگونه می‌توان شر بود و کانت در مقابل در پی رسیدن به خیر است، اما نیچه بیان کرده بود چگونه می‌توان فراسوی خیر و شر ایستاد. وقتی شما متافیزیک مبتنی به استدلال درست می‌کنید، خدا از زندگی دور می‌شود. نیهیلیسم جایی شکل می‌گیرد که همه چیز را با نگاه خردگرایانه و حساب‌گر می‌بینید. وی افزود: نیچه کتابی نوشت با عنوان فراسوی نیک و بد و در آن به نقد اخلاق و خرد پرداخت. خرد خیال و تخیل را سرکوب می‌کند. منطق سرکوب تخیل است. هایدگر معتقد بود که کانت به تخیل بی‌توجه است. در تمدن مسیحی کتاب‌های ریتوریکا و بوطیقای ارسطو حذف شده است. این دو کتاب شامل مباحث احساسی، ادبی و ... است که در قرون وسطی سرکوب می‌شد. فیلم «نام گل سرخ» ساخته امبرتو اکو این موضوع را به بهترین شکل نشان داده است. مرادی تصریح کرد: آیا ما ظرفیت‌های عبور از نیهیلیسم را در سنت خود داشته‌ایم؟ ابن سینا نیروی تخیل را در کنار فهم حفظ می‌کند. در کتاب‌های تاریخ تخیل، ابن‌سینا وجود دارد و نمی‌خواهد همه چیز را راسیونال کند. ارنست بلوخ ابن‌سینا را گرایش چپ ارسطوئی می‌داند. رنسانس جایی شکل گرفت که هنر و تخیل وجود داشت و بعدها به سمت عقلانیت گرایش یافت، برای همین ابن‌سینا ظرفیت‌هایی دارد که می‌تواند گونه‌ای دیگر از تخیل را در مقابل عقل سامان‌دهی کند. داستان «شهرزاد» نیز یکی از مثال‌هایی است که در مقابل نیهیلیسم است که با هر شب یک قصه، مرگ را به تاخیر می‌اندازد. آیا نیهیلیسم پشت دروازه‌های ما ایستاده است؟ در فقه ظرفیت زیادی برای نیهیلیسم داریم که سعی دارد همه چیز را با ضوابط منطقی توضیح دهد. مسئله دیگر افرادی هستند که می‌خواهند همه چیز را با حساب مهندسی توجیه کنند. باید به این سوال فکر کرد که چرا جنبش چریک‌های فدایی ایجاد شد که از مصادیق نیهیلیسم بودند و دست به تپانچه برده و دیگری را می‌کشتند یا صادق هدایت وجه دیگری از نیهیلیسم بود که به خودکشی منجر شد، اما امیرپرویز پویان و مصطفی شعاعیان که از چریک‌ها بودند می‌خواستند کار هنری کنند، ولی امکان آن نبود و هدایت هم دیگر امکانی برای کار هنری نداشت، به قولی هیچ کس نمی‌تواند با دیوی که در درون دارد به سر برد یا دست به جنایت می‌زند و یا هنر خلق می‌کند. وی در پایان گفت: کتاب «الهیات فلسفی در عهد نیهیلیسم» نوشته وایشندل که رییس سابق دانشگاه برلین بود، تلاش می‌کند الهیات را در عهد نیهیلیسم بازسازی کند که الهیات فلسفی است. هایدگر تلاش کرد با بازسازی هم-بودی به مقابله نیهیلیسم برود. ما باید این روش‌ها را یاد بگیریم و در مقابل نیهیلیسم فعالیت کنیم. یکی از مصادیق بارز نیهیلیسم در جامعه ما این است که هر فرد خود را محور و «طاووس علیین» دانسته و بی‌نیاز از دیگران می‌داند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۱۱
سیدجواد

این چند خط را می نویسم ولی با دلی نگران. آیا راهی برای برون رفت از این مغاک وجود دارد؟ به نظرم تنها راهی که بتواند هم خطر فروپاشی و هم خطر استیلای خارجی را از سر ایران رفع و دفع کند، این است که تمامی نیروهای در حصر و مطرود و چهره های وجیه الملله باید از بند و حصر و ممنوعیت رها شوند و اجماعی ملی رخ دهد که هم آشوب را رفع و هم سایه استیلای خارجی را دفع کند
و این بر پایه دین و مذهب و زبان و جناح سیاسی نباشد بل فقط ایرانیت. اراده ایی باید تا از این سراشیبی سهمگین گذر کنیم. اجماع ملی به معنای وسیع کلمه نه اجماع چند نفر در این پست و آن پست. راه حل عبور از بحران اقتصادی ما، اقتصادی نیست بل سیاسی به معنای دقیق و عمیق کلمه است. پاینده باد ایران!

 دریغ‌ست ایران که ویران شود
 کنام پلنگان و شیران شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۰۶
سیدجواد

بحث زبان در ایران اساسا بر ضد زبان ترکی برساخت شده است و دائما این فوبیا القاء می گردد. مثلا بحث آقای کدکنی و یا بحث آقای وزیر بطحایی .. همگی در ضدیت با زبان ترکی معنا پیدا می کند. اما صراحتا به شما بگویم دوستان من "دیگری-سازی" ایرانیانی که ترک هستند به نفع انسجام و توسعه کشور نیست. زبان فارسی را به همه آموزش دهید ولی یادتان باشد آقای وزیر مشکل مدارس در ایران اساسا خودِ بحث آموزش است و نبود بودجه و نیروی کارآمد و غیبت مدیران مدبر. چرا فرافکنی می کنید؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۰۴
سیدجواد

یادداشت مبتنی بر دو ادعا است که هر دوی آنها کذب است؛ ادعای نخست مربوط به ناتمام ماندن تحصیلات دکتر مرادی است و نکته دوم درباره عدم پذیرش مجامع آکادمیک. پیش از آنکه کذب این دو ادعا را پاسخ دهم یک نکته را باید به صراحت بنویسم و آن این است که سنجش پذیرش مرادی در محافل آکادمیک را چه کسی تعیین می کند؟ "بروبچه های" روزنامه یا اجتماع علمی؟ دکتر مرادی در آلمان تحصیل کرد و دکتری خود را در فلسفه و تز دکترایش درباره خودآگاهی در اندیشه فیخته بود. پس این نخستین دروغ نویسنده دبیر گروه اندیشه روزنامه سازندگی. نکته دوم درباره پذیرفته نشدن مرادی توسط آکادمی در ایران؛ اولا مرادی از پایه گذاران گروه فلسفه علوم اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران بود و انجمن از پیشروترین نهادهای علمی در ایران و منطقه می باشد و سردبیر سازندگی بی اطلاع سخن گفته است و ثانیا دکتر مرادی در بیش از ۴۰ سمینار و نشست و کنفرانس و میزگرد و مباحثه و مناظره و سمپوزیوم ملی و بین المللی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان یک فیلسوف و صاحب کرسی شرکت کرده بود و آثارش در حوزه آکادمی موجود است و این هم یک دلیل بر سوگیری ناشیانه دبیر سازندگی و عدم صداقت و ثالثا دکتر مرادی بیش از ۱۰۰ پایان نامه فوق لیسانس و دکتری را راهنمایی کرد و دانشجویانش الان در دانشگاههای کشور مشغول به تدریس هستند و یکی از آن بیشمار دانشجو که استاد شده است دکتر مرشدی در دانشگاه یزد یا دکتر شجاعی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (که خوشه چین خوان فلسفی او بودند) هستند و این باز دلیلی بر بی اطلاعی روزنامه نگار سازندگی که بر موج شایعات در عرصه عمومی قلم می زند و به جای نقد آثار یا حداقل گرفتن مصاحبه از اهل فن دست به دروغپردازی در این حد می زند و به قول حافظ


تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم

از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری


سید جواد میری


پ.ن.


مدارک تحصیلی دکتر مرادی در اختیار من است؛ لیسانس فلسفه،  لیسانس جامعه شناسی و اسلام شناسی با امضای پروفسور زیبیله کره مر، و تاییدیه دکترا با امضای پروفسور کریستین آسموت. در دوران حیاتش دکتر اجازه نداد این مدارک را منتشر کنم؛ کسی که زیر ضربات کابل تسلیم نشده و اعتراف نکرده بود، طبیعتا تسلیم کامنتهای فرهنگ نیوز (به تعبیر دکتر، سرهنگ نیوز) و کینه توزی های سازندگی هم نمی شد و به اراده آنها تن نمی داد.
اینک اگر کسی قصد مشاهده دارد می شود رونمایی کرد به شرط آنکه سواد ترجمه داشته باشد و شجاعت عذرخواهی و جبران جسارتها را.
ولی واقعیت اینست که جسارتهای اینان را نباید جدی گرفت:
 «شغالی گَر ماهِ بلند را دشنام گفت. پیرانِشان مگر نجات از بیماری را تجویزی اینچنین فرموده بودند.» (الف. بامداد)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۰۲
سیدجواد