سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

جامعه‌شناسی، فلسفه و دین‌پژوهشی

سیدجواد میری

سیدجواد میری مینق
دانشیار گروه جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دکترای تخصصی (Ph.D): جامعه‌شناسی، (دانشگاه بریستول/ انگلستان)، 2003.
کارشناس و کارشناسی ارشد: مطالعات ادیان و فلسفه علم، (دانشگاه گوتنبرگ / سوئد)، 1997.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

کتاب «زبان مادری در گفتمان علوم اجتماعی» که مجموعه مقالات 18 نفر از اساتید برجسته فلسفه، علوم اجتماعی و زبان‌شناسی پیرامون مطالعات حوزه زبان مادری است تا چند روز آینده روانه بازار می‌شود. داوران محترم این اثر ارزشمند اجازه فرمودن سیاه مشق اینجانب با عنوان «بررسی توانایی افراد دوزبانه و تک‌زبانه در پردازش واژگانی» در این مجموعه به چاپ برسد. بنده توضیح کوتاهی در مورد مقاله خودم تقدیم می‌کنم و از پژوهشگران علاقمند تقاضا می‌کنم نقدهای ارزشمند خود را پس از مطالعه متن کامل مقاله به آیدی ادمین کانال ارسال بفرمایند:

"این مقاله پردازش واژگانی افراد دوزبانه تُرکی-فارسی را به‌ عنوان گروه آزمایش و افراد تک‌زبانه فارسی زبان را به‌ عنوان گروه کنترل مورد بررسی قرار داده است. روش نمونه‌گیری در این پژوهش تصادفی بوده و جامعه آماری این مطالعه نیز افرادی با تحصیلات دانشگاهی در شهر همدان بودند. البته انتخاب افراد دانشگاهی برای پژوهش‌های مرتبط با مطالعات زبان مادری یک نقص محسوب می‌شود چرا که تحصیلکردگان به دلیل تمایل برای تثبیت جایگاه اجتماعی خود سعی در استفاده از زبان رسمی به جای زبان مادری دارند و از این‌رو، در بین هر دو گروه آزمایش و گروه کنترل، باید افراد بی‌سواد نیز گنجانده می‌شدند. متأسفانه دسترسی بنده فقط به افراد بی‌سوادی بود که تنها به تُرکی صحبت می‌کردند، و بجز چند واژه محدود، آشنایی نوشتاری/گفتاری با زبان فارسی نداشتند.
در این پژوهش که از آزمون سمعی-بصری استفاده شد دو فرضیه مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه نخست این بود که آزمودنی‌های دوزبانه و تک‌زبانه واژه‌های تک‌هجایی را سریعتر از واژه‌های دوهجایی به ‌یاد می‌آورند. فرضیه دوم هم این بود که کاربرد واژه‌های پربسامد در میان فهرست‌های واژگانی باعث خنثی‌شدن تأثیر تقدم و تأخر بر عملکرد آزمودنی‌های دوزبانه و تک‌زبانه می‌شوند. مدل‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل: مدل دومرحله‌ای ستونی، مدل فعال‌سازی و مدل لوگوژن بود".

این مجموعه از معدود پژوهش‌های میدانی صورت گرفته در حوزه مطالعات زبان مادری در ایران است که پژوهشگران رشته‌های مختلف علوم انسانی از دیدگاه تخصصی خود به واکاوی زبان مادری پرداخته‌اند.
در پایان از زحمات استاد ارجمند جناب دکتر سیدجواد میری دانشیار فرهیخته علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بابت گردآوری این مجموعه تشکر می‌کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۱۴
سیدجواد

نام کتاب جدیدی است که توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات به چاپ رسیده است. سید جواد میری در چهار فصل و یک دیباچه و یک مقدمه و سخن آخر در ۱۵۴ صفحه به آراء مالکوم ایکس پرداخته است. ورژن انگلیسی کتاب در سال ۲۰۱۵ در آمریکا به چاپ رسیده بود و ورژن فارسی با اضافاتی برای مخاطب ایرانی به چاپ رسیده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۱۳
سیدجواد

در اسفند ماه ۱۳۹۶ میزگردی در مجمع فلاسفه ایران با حضور دکتر محمد علی مرادی در باب نیهیلیسم داشتیم. وسعت نگاه دکتر مرادی و نوع فهمش از مرگ و معنا و رهایی و وضعیت انسان ایرانی قابل تامل است و شاهکاری است در نوع خودش. متن آن را به اشتراک میگذارم:


ریشه نیهیلیسم در عقل‌گرایی

 در ادامه این نشست، مرادی به بیان سخنانی پرداخت و اظهار کرد: من با موضوع نیهیلیسم و راسیونالیته سخن خواهم کرد. برای اولین بار هامان و بعد یاکوبی این مفهوم را استفاده کرده‎اند و نیچه مهم‌ترین کسی است که نیهیلیسم را به کار می‌برد. وی افزود: نیهیلیسم مفهومی است که نیچه آن را ذیل «دیوانگی عقلانی» پرورانده است. آقای عطاس نقد را به دوران روشنگری می‌برند، اما نیچه منشا نیهیلیسم را به یونان می‌برد. اساس نقد کانت «ماکسیم‌»‌های خرد است. نقد اصلی نیچه به اخلاق و سقراط است. به نظر او اخلاق باعث می‌شود که نیهیلیسم به وجود بیاید. این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: بزرگ‌ترین تجسم نیهیلیسم جنگ‌های جهانی اول و دوم است که در فیلم «روبان سفید» اثر میشل هاینکه می‌توان تجسم اخلاق پروتستانی را به عریانی دید، این فیلم نشان می‌دهد که چگونه زمینه‌های جنگ جهانی اول در روستایی در حال شکل گیری است و نسلی که بعدها در جنگ جهانی دوم شکل گرفتند را می‌بینیم. از نظر نیچه مهم‌ترین وجه ارتباط اخلاق با منطق است، در منطق گونه‌ای سیستم دوگانه شکل می‌گیرد. در منطق «حقیقت و ناحقیقت» و در اخلاق خیر و شر صورتبندی می‌شود. مرادی با بیان اینکه به قول دیالکتیک روشنگری آدورنو، دو سوی غرب را می‌توان مارکی‌ دو ساد و کانت دانست، گفت: مارکی ‌دو ساد در پی آن بود که چگونه می‌توان شر بود و کانت در مقابل در پی رسیدن به خیر است، اما نیچه بیان کرده بود چگونه می‌توان فراسوی خیر و شر ایستاد. وقتی شما متافیزیک مبتنی به استدلال درست می‌کنید، خدا از زندگی دور می‌شود. نیهیلیسم جایی شکل می‌گیرد که همه چیز را با نگاه خردگرایانه و حساب‌گر می‌بینید. وی افزود: نیچه کتابی نوشت با عنوان فراسوی نیک و بد و در آن به نقد اخلاق و خرد پرداخت. خرد خیال و تخیل را سرکوب می‌کند. منطق سرکوب تخیل است. هایدگر معتقد بود که کانت به تخیل بی‌توجه است. در تمدن مسیحی کتاب‌های ریتوریکا و بوطیقای ارسطو حذف شده است. این دو کتاب شامل مباحث احساسی، ادبی و ... است که در قرون وسطی سرکوب می‌شد. فیلم «نام گل سرخ» ساخته امبرتو اکو این موضوع را به بهترین شکل نشان داده است. مرادی تصریح کرد: آیا ما ظرفیت‌های عبور از نیهیلیسم را در سنت خود داشته‌ایم؟ ابن سینا نیروی تخیل را در کنار فهم حفظ می‌کند. در کتاب‌های تاریخ تخیل، ابن‌سینا وجود دارد و نمی‌خواهد همه چیز را راسیونال کند. ارنست بلوخ ابن‌سینا را گرایش چپ ارسطوئی می‌داند. رنسانس جایی شکل گرفت که هنر و تخیل وجود داشت و بعدها به سمت عقلانیت گرایش یافت، برای همین ابن‌سینا ظرفیت‌هایی دارد که می‌تواند گونه‌ای دیگر از تخیل را در مقابل عقل سامان‌دهی کند. داستان «شهرزاد» نیز یکی از مثال‌هایی است که در مقابل نیهیلیسم است که با هر شب یک قصه، مرگ را به تاخیر می‌اندازد. آیا نیهیلیسم پشت دروازه‌های ما ایستاده است؟ در فقه ظرفیت زیادی برای نیهیلیسم داریم که سعی دارد همه چیز را با ضوابط منطقی توضیح دهد. مسئله دیگر افرادی هستند که می‌خواهند همه چیز را با حساب مهندسی توجیه کنند. باید به این سوال فکر کرد که چرا جنبش چریک‌های فدایی ایجاد شد که از مصادیق نیهیلیسم بودند و دست به تپانچه برده و دیگری را می‌کشتند یا صادق هدایت وجه دیگری از نیهیلیسم بود که به خودکشی منجر شد، اما امیرپرویز پویان و مصطفی شعاعیان که از چریک‌ها بودند می‌خواستند کار هنری کنند، ولی امکان آن نبود و هدایت هم دیگر امکانی برای کار هنری نداشت، به قولی هیچ کس نمی‌تواند با دیوی که در درون دارد به سر برد یا دست به جنایت می‌زند و یا هنر خلق می‌کند. وی در پایان گفت: کتاب «الهیات فلسفی در عهد نیهیلیسم» نوشته وایشندل که رییس سابق دانشگاه برلین بود، تلاش می‌کند الهیات را در عهد نیهیلیسم بازسازی کند که الهیات فلسفی است. هایدگر تلاش کرد با بازسازی هم-بودی به مقابله نیهیلیسم برود. ما باید این روش‌ها را یاد بگیریم و در مقابل نیهیلیسم فعالیت کنیم. یکی از مصادیق بارز نیهیلیسم در جامعه ما این است که هر فرد خود را محور و «طاووس علیین» دانسته و بی‌نیاز از دیگران می‌داند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۱۱
سیدجواد

این چند خط را می نویسم ولی با دلی نگران. آیا راهی برای برون رفت از این مغاک وجود دارد؟ به نظرم تنها راهی که بتواند هم خطر فروپاشی و هم خطر استیلای خارجی را از سر ایران رفع و دفع کند، این است که تمامی نیروهای در حصر و مطرود و چهره های وجیه الملله باید از بند و حصر و ممنوعیت رها شوند و اجماعی ملی رخ دهد که هم آشوب را رفع و هم سایه استیلای خارجی را دفع کند
و این بر پایه دین و مذهب و زبان و جناح سیاسی نباشد بل فقط ایرانیت. اراده ایی باید تا از این سراشیبی سهمگین گذر کنیم. اجماع ملی به معنای وسیع کلمه نه اجماع چند نفر در این پست و آن پست. راه حل عبور از بحران اقتصادی ما، اقتصادی نیست بل سیاسی به معنای دقیق و عمیق کلمه است. پاینده باد ایران!

 دریغ‌ست ایران که ویران شود
 کنام پلنگان و شیران شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۰۶
سیدجواد

بحث زبان در ایران اساسا بر ضد زبان ترکی برساخت شده است و دائما این فوبیا القاء می گردد. مثلا بحث آقای کدکنی و یا بحث آقای وزیر بطحایی .. همگی در ضدیت با زبان ترکی معنا پیدا می کند. اما صراحتا به شما بگویم دوستان من "دیگری-سازی" ایرانیانی که ترک هستند به نفع انسجام و توسعه کشور نیست. زبان فارسی را به همه آموزش دهید ولی یادتان باشد آقای وزیر مشکل مدارس در ایران اساسا خودِ بحث آموزش است و نبود بودجه و نیروی کارآمد و غیبت مدیران مدبر. چرا فرافکنی می کنید؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۰۴
سیدجواد

یادداشت مبتنی بر دو ادعا است که هر دوی آنها کذب است؛ ادعای نخست مربوط به ناتمام ماندن تحصیلات دکتر مرادی است و نکته دوم درباره عدم پذیرش مجامع آکادمیک. پیش از آنکه کذب این دو ادعا را پاسخ دهم یک نکته را باید به صراحت بنویسم و آن این است که سنجش پذیرش مرادی در محافل آکادمیک را چه کسی تعیین می کند؟ "بروبچه های" روزنامه یا اجتماع علمی؟ دکتر مرادی در آلمان تحصیل کرد و دکتری خود را در فلسفه و تز دکترایش درباره خودآگاهی در اندیشه فیخته بود. پس این نخستین دروغ نویسنده دبیر گروه اندیشه روزنامه سازندگی. نکته دوم درباره پذیرفته نشدن مرادی توسط آکادمی در ایران؛ اولا مرادی از پایه گذاران گروه فلسفه علوم اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران بود و انجمن از پیشروترین نهادهای علمی در ایران و منطقه می باشد و سردبیر سازندگی بی اطلاع سخن گفته است و ثانیا دکتر مرادی در بیش از ۴۰ سمینار و نشست و کنفرانس و میزگرد و مباحثه و مناظره و سمپوزیوم ملی و بین المللی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان یک فیلسوف و صاحب کرسی شرکت کرده بود و آثارش در حوزه آکادمی موجود است و این هم یک دلیل بر سوگیری ناشیانه دبیر سازندگی و عدم صداقت و ثالثا دکتر مرادی بیش از ۱۰۰ پایان نامه فوق لیسانس و دکتری را راهنمایی کرد و دانشجویانش الان در دانشگاههای کشور مشغول به تدریس هستند و یکی از آن بیشمار دانشجو که استاد شده است دکتر مرشدی در دانشگاه یزد یا دکتر شجاعی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (که خوشه چین خوان فلسفی او بودند) هستند و این باز دلیلی بر بی اطلاعی روزنامه نگار سازندگی که بر موج شایعات در عرصه عمومی قلم می زند و به جای نقد آثار یا حداقل گرفتن مصاحبه از اهل فن دست به دروغپردازی در این حد می زند و به قول حافظ


تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم

از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری


سید جواد میری


پ.ن.


مدارک تحصیلی دکتر مرادی در اختیار من است؛ لیسانس فلسفه،  لیسانس جامعه شناسی و اسلام شناسی با امضای پروفسور زیبیله کره مر، و تاییدیه دکترا با امضای پروفسور کریستین آسموت. در دوران حیاتش دکتر اجازه نداد این مدارک را منتشر کنم؛ کسی که زیر ضربات کابل تسلیم نشده و اعتراف نکرده بود، طبیعتا تسلیم کامنتهای فرهنگ نیوز (به تعبیر دکتر، سرهنگ نیوز) و کینه توزی های سازندگی هم نمی شد و به اراده آنها تن نمی داد.
اینک اگر کسی قصد مشاهده دارد می شود رونمایی کرد به شرط آنکه سواد ترجمه داشته باشد و شجاعت عذرخواهی و جبران جسارتها را.
ولی واقعیت اینست که جسارتهای اینان را نباید جدی گرفت:
 «شغالی گَر ماهِ بلند را دشنام گفت. پیرانِشان مگر نجات از بیماری را تجویزی اینچنین فرموده بودند.» (الف. بامداد)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۷ ، ۰۸:۰۲
سیدجواد

جواد میری، پژوهشگر مطالعات منطقه ای گفت: برخی از شیعیان اسماعیلیه با این اعتقاد که یکی از خلفای فاطمی به نام «حاکم بامرالله» کشته نشده و به غیبت رفته است از اسماعیلیه منشعب و به دروزی ها معروف شدند.

به گزارش خبرنگار مهر، دروزی ها یک اقلیت کوچک حدوداً یک میلیون و پانصد هزار نفری را تشکیل می دهند که عمدتاً در سوریه، لبنان، فلسطین و اردن حضور دارند. دروزی ها در سده ۱۱ میلادی از اسماعیلیه منشعب شدند و از مکاتب گنوسی و فلسفه نوافلاطونی تأثیر پذیرفته اند. آنها خود را موحد می دانند اما برخی ابهامات درباره آنها وجود دارد که باعث شده برخی مذاهب اسلامی دیگر، آیین دروزی و پیروان آن را به خروج از اسلام و بدعت گذاری در دین متهم سازد.

در زمینه اندیشه ها و مبانی اعتقادی دروزی ها با دکتر سیدجواد میری، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به گفتگو نشسته ایم.

لینک مصاحبه:
https://www.mehrnews.com/news/2861874


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۰۹:۲۰
سیدجواد


دوستان و آشنایان بیشماری امروز در مراسم دکتر مرادی شرکت کردند. سالن پر بود و بیرون سالن هم شلوغ و واقعا جا برای نشستن نبود. این همه شور و این همه حضور در مجلس فیلسوفی که نه کرسی داشت و نه دفتری در دانشگاه و پژوهشگاه های این مرز و بوم ولی تو گویی دلها را تسخیر کرده بود و همه در فقدانش اشک می ریختند و به زندگی پربارش غبطه می خوردند. در گوشه ای ایستاده بودم و ۱۰ سال دوستیمان را که بانی اش دکتر سید محمد امین قانعی راد در انجمن جامعه شناسی ایران بود را مرور می کردم و این چهار سال اخیر را که مثل دو چریک در سنگر علوم انسانی طرح بحث می کردیم و در کنار دیگر همسنگران فضای رخوت انگیز آکادمی ایرانی را می تکاندیم تا بلکه استادان دمی از خود برون آیند و به جامعه بیاندیشند. غروب امشب به این فکر میکردم که با رفتن علی چقدر تنها شده ام و در دل به او میگفتم من شنیده بودم که در فارسی می گویند "علی ماند و حوضش" ولی این بار علی رفت و من ماندم در این برهوت. یادم میآید هر بار که به او موضوعی پیشنهاد میدادم تمام قد حمایت می کرد و وقتی هجمه ها بر سر ما میبارید او می ایستاد و ما را به ایستادگی فرامیخواند و می گفت یا وارد حوزه عمومی نباید شد و یا وارد شدی باید مقاوم بود. اما امشب در مراسم چند نکته برای خود من آشکار شد؛ یکی امکان تداوم منهج دکتر مرادی برخلاف سخنان سخیف روزنامه "نا-سازندگی"؛ زیرا او دانشجویان و نسلی را تربیت کرد که یقیننا بینش او را تبدیل به موجی در جامعه خواهند کرد. نکته دوم حضور دکتر هادی خانیکی در این مجلس بود. من او را ۱۰ سال است که میشناسم و شاید مانند او در ایران به اندازه انگشتان دست نباشد. حضورش برایم نمادین بود؛ زیرا حضور هادی در مجلس علی یعنی هنوز در این سرزمین امکان گفتگو بین جریانهای اصیل ایرانی وجود دارد و در فراسوی تقابل های فکری و سیاسی، تعامل های انسانی و فکری وجود دارد. من حضور دکتر هادی خانیکی را در مجلس یادبود محمد علی مرادی را به این معنا گرفتم که علی توانسته بود با گشودگی خویش افقی در دل هادی ایجاد کند و این هم افقی همان چیزیست که آینده ایران به آن بس نیازمند است. و اما نکته سوم، حضور دکتر حمید پارسانیا در این جلسه بود که با  موسیقی همراه بود و مجلسی غیر سنتی محسوب می شد ولی پارسانیا از قم تا تهران رانده بود تا در مجلس علی شرکت کند و تا پایان مجلس نشست. این که بسیاری از دوستان و همرزمان علی از دور و نزدیک آمده بودند در عین اهمیت به نظرم هنری نبود که رسم رفاقت حرمت نگه داشتن تا پایان است ولی من حضور پارسانیا را به صورت سمبولیک خوانش می کنم. علی توانسته بود با روحانیت تشیع ارتباط عمیق و جدی برقرار کند و حضور پارسانیا را من از این منظر بسیار با اهمیت تلقی می کنم و امید در دلم زنده می شود که اگر چه دکتر مرادی در دهه شصت به دلیل آرمان های چپگرایانه اش در برابر نظام تعریف شده بود و زجرها کشیده بود ولی امروز فضایی ایجاد شده که چپ و سنتی و مذهبی و راست و تمام سلایق ایرانی در افقی انسانی به هم نزدیک شوند و علی به نظر من چنین هنری داشت که افق ها را به هم پیوند دهد. البته دکتر پارسانیا را من سالهاست میشناسم و او نیز گوهریست که نوع اندیشه اش در هموار کردن آینده ایران بسیار محوری خواهد بود. علی درباره دکتر پارسانیا به نیکی یاد می کرد و میگفت او مجموعه آثار ملاصدرا را به من هدیه داده است و الان مشغول خوانش این آثار هستم. البته اجل مهلت نداد که نتیجه خوانش قاره ای خویش از حکمت متعالیه را با ما در میان بگذارد ولی همین نشان می داد که علی گشودگی جبلی (ذاتی) با جهانهای گوناگون داشت .... امشب با این اندیشه ها مراسم را ترک گفتم و به فردا میاندیشم که چگونه "دورهمی های آکادمیک" را بی علی برگزار کنیم .... به قول سعدی


صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

این لطافت که تو داری همه دل‌ها بفریبد

وین بشاشت که تو داری همه غم‌ها بزداید


سید جواد میری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۰۹:۱۸
سیدجواد

یقیننا بارها این گزاره را شنیده اید که سنت سیاسی اصلاح طلبی در ایران برآمده از سنت روشنفکری دینی است که ریشه در نگاه سید جمال الدین اسد آبادی و محمد عبده و اقبال لاهوری و محمد تقی شریعتی و طالقانی و مطهری و بازرگان و شریعتی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ دارد و سپس با دکتر سروش در دهه ۷۰ ارتقاء یافت و از دل این خوانش سروشی اصلاح طلبی دوم خرداد به مثابه یک نحله سیاسی وارد سپهر سیاست در ایران شد. اما به نظر من این برساخت نیاز به نقدهای جدی دارد و پرسشی که می توان در این بستر مطرح کرد این است که اساسا تمایز بین " دینی" و "سکولار" یا "قدسی" و "عرفی" آیا در گفتمان روشنفکران پیش از انقلاب وجود دارد و یا این یک برساختی است که با روایت دکتر عبدالکریم سروش وارد حوزه عمومی در ایران شد؟ به سخن دیگر، آیا سروش در امتداد شریعتی است یا گسست از شریعتی است؟ اگر بتوان در نسبت سروش و شریعتی (و سنت روشنفکری پسا-استعماری) اشکال وارد نمود، آنگاه می توان این نکته را برجسته کرد که سروش یک خوانش کاتولیکی از دین را نهادینه کرد که ربطی به بحث های  گفتمان "ضد استعماری" شریعتی و بازرگان و مطهری و طالقانی ... نداشت. به سخن دیگر، من معتقدم بین این سنت و خوانش سروش اینهمانی نمی توان برقرار کرد و این دو خوانش متفاوت است و برساختن گفتمان ضد استعماری و پسا-استعماری به مثابه "روشنفکری قدسی یا دینی" در برابر روشنفکری سکولار اولین گام بزرگ در کاتولیزه کردن سنت عقلی و دینی اسلام بود و سپس برآمدن سنت اصلاح طلبی در سپهر سیاست دومین گام بزرگ در کاتولیزه کردن کنش و منش سنت ایرانی بود که موجب گردید افکار عمومی اصلاح طلبی را ذیل پروژه روشنفکری دینی ببیند و آن را در امتداد سنت رهایی بخش پیش از انقلاب ۱۳۵۷؛ در حالیکه خوانش سروش گسست از سنت رهایی بخش بود (حتی به ظاهر رتوریک انتقادی داشت ولی در دامن کلام مسیحی اسلام را خوانش میکرد) و این دقیقا همان کاری بود که جریان اصلاح طلبی در سطح سیاسی به آن دست یازید یعنی "مدرنسازی اسلام". البته این مفهوم به ظاهر عامه پسند است ولی واقعیت امر این است که مقصود از این مفهوم خوانش سنت اسلامی ذیل مفاهیم سنت کاتولیکی/مسیحی و بزرگترین ضربه این رویکرد بستن "باب عرف" در زیست جهان معاصر ایرانی است. چگونه سنت اصلاح طلبی باب عرف را بست؟ عرف را تقلیل داد به امر سکولار و این خوانش از منظر معرفتی در سروش روی داده بود و بی دلیل نیست که اصلاح طلبی دلداه دکتر سروش هستند چون او نخستین کسی است که سنت رهایی بخش معاصر ایران را به "روشنفکری دینی/قدسی" در برابر "روشنفکری سکولار" تفسیر می کند. اما عرف جایگاه دیگری در سنت عقلی ایران دارد که با امر سکولار و حکومت لائیسیته متفاوت است. بیرون رفتن از این چاه با سروش در عرصه معرفتی ناممکن است و با اصلاح طلبی هم از این چاه در عرصه سیاسی غیر ممکن است. آیا این سخن من به معنای چرخش به اصولگرایی است؟ خیر! من در گفتارهای پیشین گفتم که اصولگرایی "سایه" است و گفتمان نیست و تا زمانی وجود دارد که اصلاح طلبی موجود است. اگر از دوگانه سازی که اصلاح طلبی برساخته است بیرون بیاییم، آنگاه امکان بازخوانی سنت رهایی بخشی در ایران را خواهیم داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۰۹:۱۶
سیدجواد

دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فوتبال را  ابزاری برای کنترل توده‌ها خواند و اظهار کرد:  قیمت‌گذاری روی بازیکنان فوتبال و خرید و فروش با قیمت بالای بازیکنان نشانگر تغییر در زیست‌جهان انسان و واژگون شدن ارزش‌های متعالی انسانی است.

در این نشست، دکتر سیدجواد میری، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سخنان خود گفت: تلاش می‌کنم مفهوم افسون‌زدایی وبر و مفهوم اسطوره‌زادیی و ارتباط آن با فوتبال و نیز مسئله پارِتو درباره عقلانیت مدرن و واکنش عقلانیت مدرن را بحث کنم، هچنین تحولات ادوار سرمایه‌داری یا سرمایه‌داری متاخر به نوعی در فوتبال کالایی‌شدن انسان، کالایی شدن مهارت‌ها، کالایی شدن فوتبال را بررسی کنم.

برای خواندن متن سخنرانی اینجا را کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۰۹:۱۵
سیدجواد