روایت عاشورا در ایران امروز تبدیل به ابزار قدرت شده است برای کنترل توده ها و به حاشیه راندن رقبای سیاسی. البته این پرسش ممکن است مطرح شود که پیام عاشورا چیست؟ به این پرسش می توان یک پاسخ قدمایی داد و گفت پیام عاشورا قیام حسین علیه یزید بود ولی در بستر معاصر چون قدرت و نمادهای قدرت از حالت و صورت شخصی به درآمده اند به این گونه دیگر نمی توان پاسخ داد. به سخن دیگر، استحمار در دوران معاصر به انحاء گوناگون رخ می دهد و به همین دلیل پیام عاشورا را به این سادگی نمی توان رمزگشایی کرد. شاید بتوان گفت که پیام عاشورا در بستر معاصر بسته به "مکان اجتماعی" و "زمان جامعوی" و جایگاهی که فرد در جامعه دارد متفاوت خواهد بود. به زبان دیگر، سخن گفتن از رشادت و شمشیر زنی حسین و حسینیان یک بعد از این روایت است ولی برای زن امروز یا معلولان، به عنوان مثال، این پیام نمی تواند در اولویت باشد بل ابعاد دیگر عاشورا باید مورد بازخوانی قرار گیرد. به تعبیر رساتر، اگر عاشورا را در چارچوبی جامعه شناسانه مورد ارزیابی قرار دهیم، آنگاه شاخصه هایی چون درآمد و مذهب و دین و جنسیت و طبقه و زبان و شهرنشین یا روستانشین و عشایر بودن .... نقش مهمی در فهم ما از عاشورا و فهم کنشگران از پیامهای عاشورا خلق خواهد نمود و آنگاه محتوای یکپارچه کننده روضه ها که یادآور "عصر کشاورزی" است برچیده خواهد شد و وجوه معاصرت به نوعی خود را در روایت های عاشورا نشان خواهد داد. به عبارت دیگر، روایت یکپارچه و یکدست از عاشورا برای همه نوعی ایدیولوژی سازی یا فهم کاذب از عاشورا است که ساخته و پرداخته ذهن های قدمایی است و اصرار بر منابری اینچنینی ایجاد فاصله بین نسل های معاصر و عاشورا خواهد افکند. نگاهی کنید به تفسیر داستایوفسکی از مسیح که جهان را کماکان می لرزاند ولی نوحه ها و مداحی های ما با ایده جهانشمول حسینی قرنها فاصله دارد و این به این دلیل است که شمولیت دین را ما هنوز درک نکرده ایم و پیام جهانشمول عاشورا را در قالب تفسیرهای محلی خود تاویل و برساخت می کنیم و انتظار داریم رغبت هم ایجاد شود. پرسش از عاشورا پرسش از آینده دین و جایگاه انسان در هستی است و این شیوه از پرسیدن کار مداح و منبری نیست بل کار فیلسوف و متفکر است.
روزنامه اعتماد 25 شهریور 97